2777
2789
عنوان

داستان واقعی ترسناک جن

| مشاهده متن کامل بحث + 29895 بازدید | 77 پست

من  ۱۶ سالمه . بعد وقتی حدود ۱۲ سال اینا داشتم یه خونه ی قدیمی زندگی میگردیم بعداونجا جن داشت و فقط منو اذیت میکردن و کسی هم حرفمو باور نمیکرد. ولی من و مامان و داداشم هممون یه جن رو که شبیه بابام بود میدیدیم . ولی بابام اصلا چیزی نمیدید تو اون خونه . اصلا یعنی هر شب ساعت ۳ یا ۲ اینا من یهو میپریدم از خواب تا خود صبح مثل سگ  فقط میلرزیدم و خیس عرق میشدم از ترس . ولی بعد اینکه خونمون رو عوض کردیم دیگ چیزی ندیدم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مادر بزگم تعریف میکرد که شبا بعد ۱و۲ در خونه تـــــــــــق صدا میداد و در جیــــــــــــــــــر میکر ...

دقیقا داییم وقتی جن دیده بود همین مشخصات رو داده بود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792