من از خدام بود با مادرشوهرم تو یه ساختمون بودیم ولی حیف که نیستیم😔
اینکه میگن دخالت و ... و ... میکنن همش بستگی به شوهر داره که چقدر اقتدار داشته باشه و نزاره کسی تو زندگیش دخالت کنه...
عموی من با ۲تا عروساش تو یه ساختمون ۳طبقه میشینن.بخدا ادم کیف میکنه رابطه ی اینا رو میبینه..
خواهرم تویه ساختمون نیس ولی تو یه خیابونن مادرشوهرش همسایشه از دستش اسایش ندارن وای به حال این که تو یه ساختمون باشن
۱۵ سال با خانواده پدری زندگی کردیم از همچیز ما خبر داشتن هر جا میرفتیم تفریح مجبور بودیم باخودمون ببریم وبدون این که در بزنن سرشون مینداختن میومدن خونمون و فقط بایدد بگم اگر میخوای اینجوری زندگی کنی نباید اجازه دخالت بدی اگر اجازه بدی رو سرت سوار میشن حالا بستگی به فرهنگ ان خانواده دار که چجور رفتار با عروس دارن
من که مادرشوهر و جاریم توی یه ساختمونیم ولی دخالت فضولی نمیکنند ولی اگه میتونین تو یه ساختمان نرین
واقعا این درسته ماهم توبه ساختمونیم خیلی سعی کردم که ماهم مثل دوتا همسایه باشیم ولی نمیشه هرجا بریم هرچی بخریم باید یه نظری بدن حتی اگه واسه بچم یکی دوتا دست لباس بخرم. میگن مگه بچه لخته که اینهمه پول میدین به لباس بچه
من طبقه پایین خونه مادرشوهرم.اگه جنسشون خراب باشه باهمه چیت کار دارن.کجارفتی؟چرارفتی؟چرا بوغذاتنیومد؟لابدمیخوای بری بیرون غذابخوری.انقدر ریخت وپاش نکن.چرا دستشویی رو هرروز میشوری؟چرا و چرا و چرا(این حال و روز من)
زن داداشام هر کدوم سه سال طبقه پایین خونه بابام بودن(ب گفته خودشون مادرشوهرشون گلِ)
تازه ک ما هیچ دخالتی نداشتیم قطعا وقتی نبودن یا دیرمیومدن فقط وفقط وفقط از روی نگرانی زنگ میزدیم ک حالتون خوبه؟ک قطعا این مسئله برای عروس خوشایند نیست.یا وقتی مهمون داشتن بابام ده بار صدا میزد ک اگه کم وکسر دارین بیاین از بالا ببرین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
