بین من و مادرشوهرم یک دلخوری کوچیک پیش اومده بود ولی من میخواستم فرداش برم از دلش دربیارم بگم که من قصد ناراحتیشو نداشتم و لحنم بخاطر یه چیزای دیگه تند شد باهاش.
خلاصه رفته به پدرشوهرم از من بد گفته، ۲بار پیش خانوادم رفته گفته و حالاجاهای دیگه به درک، شوهرم شهر دیگه بود بعد ده روز اومد خونه خیلی دلتنگم بود و مدام قربون صدقم میرفت فرداش مادرشوهرم قضیه دلخوری رو به شوهرم گفته بود و اونم اونروز باهام یه کم سرد رفتار میکرد بعدش من فهمیدم به شوهرمم گفته.
ازش بدم اومد خبرچین درجه یک بگو آخه قصدت از گفتن به شوهرم چی بود میخواستی باهام دعوا کنه اصلا چند روز تو حیاط هم میبینمش حرف نمیزنم اونم باهام حرف نمیزنه تا حالا اینجوری شدین؟