2777
2789
عنوان

شب عروسی دایی و بی فرهنگی

2440 بازدید | 22 پست

یادمه تو سن بلوغ بودم داییم زن گرفت

خانواده زنش به شدت فرهنگ پایین بودن

مادربزرگ منم جوگیر شد و دقیقا مثل اونا برخورد کرد

شب عروسی بعد اینکه مراسم عروسی تموم شد هنه اومدیم خونه مادربزرگم.همه زنای بزرگای فامیل دور تا دور اتاق نشسته بودن.اتاق بغلی رو برای دایی و زن دایی تزیین کرده بودن

در اتاق از این درهای قدیمی چوبی که بعضی جاهاش شیشه رنگی دارن بود 

از اون شب یادمه که یه دستمال مادر دختر گلدوزی کرده بود گذاشته بودن تو سینی و چرخوندن همه خانوما دیدن.بعد در زدن اونو دادن به دایی و زنش که داخل اتاق بودن

خانما کنار هم پچ پچ حرف میزدن و میخندیدن

تو حرفای اونا بود که فهمیدم تو اتاق قراره اتفاقایی بیفته

بعضی از اقوام عروس که فضولتر بودن از شیشه رنگیا داخل اتاقو نگاه میکردن که باعث شد مادربزرگم بره و یه ملافه سفید بندازه از اینور در تا اونور در 

یادنه اونشب اولش همه دست میزدنو شعر میخوندن

کم کم صدا حرفا زیاد شد

گویا خانما خسته شده بودنو میگفتن ای بابا چرا اینا دستمالو نمیدن

بعد کار به جایی کشید که در میزدن سریع سریعتر

داییم از هر چند بار یه بار درو باز میکرد و به مادربزرگم میگفت نمیشه

مادربزرگمم میگفت برو خاک برسرم اینا منتظرن

و بعد یادمه خانما با هر صدایی بهم لبخند موزیانه میزدن و بعد چند دقیقه در باز شد و یه سینی با یه دستمال که مادرعروس تو جمع چرخوند و خانما دیدن و شیرینی پخش شد.یکم شادی کردنو  کم کم رفتن خونه هاشون

هنوز جمعیت کامل نرفته بودن که از اتاق داییم خبرایی به گوش رسید.زن داییم حالش بد بود

اول مادر خواهرش رفتن ولی کار جدی تر بود

کم کم مادربزرگم مادرم خاله هام همه حمله کردن تو اتاق

زن داییم بیهوش بود با خونریزی فراوون

بهوش اوردنش با لیوان اب قند یه کار مسخره بود 

بردنش بیمارستان با ماشین بابام

تا سه روز بستری بود و خونریزی تمامی نداشت

.

.

.

همه ی این خاطرات رو بعدها که بزرگ شدم مرور کردم بارها و بارها

هر بار خواستم پیدا کنم که چه دلیلی داره که زنها با زنی از جنس خودشون چنین جنایتی رو بکنن

و هر بار به این نتیجه رسیدم که اگه اونا به تازه عروسی که با وجود صدای زود باش زود باش مهمونا فرصت ندادن؛فقط به خاطر این بود که خودشونم مورد همون ترس و وحشت و ازار و اذیت قرار گرفته بودن و با دیدن قربانی شدن یه نفر دیگه روح خودشونو انگار ارام میکردن💔

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بعد این عروسی من هیچ عروسی دیگه ای رو به این شکل ندیدم

همبشه ته قلبم برای زنداییم ناراحتم  

اون تو بدترین شکل ممکن وارد دنیای زنانگی شد 

حتی داییمم مقصر نیست

اونم تحت فشار جمع خواست مردانگی خودش و پاکی زنشو به بدترین نحو ممکن ثابت کنه

گناهکار اون رسم مزخرف بود

یاخدا یاخدا یاخدا 😐😐😐😐😐😐😐یاخدااااااااا

از 13سالگی طلاق پدرومادرم و دچار افسردگی و بیماری دو قطبی 16 سالگی یه خودکشی ناموفق داشتم از 18سالگی دچار اسکیزوفرنی شدم،2سال بیمارستان روانی بستری شدم، 19سالگی یع تصادف سنگین و یک ماه تو کماه بودم،تو سن 14سالگی 3بار ترک تحصیل کردم چون حافظم ب شدت داغون بود،بدنم پراز جای تیغ بود و گل مصرف میکردم ولی الان من 22 ساله هستم با افسردگیم جنگیدم با بیماریم جنگیدم، من خوب شدم اره من تونستم، اینارو گفتم ک اوله راه جا نزنین و نا امید نشین ، من جنگیدمو الان دارم ب چیزایی ک میخوام میرسم(خانم دکتره آیندم) تو میتونی پس بیخیال خواستت نشو ، موفق باشی خوشگلم❤️💛مربی زومبا، تتو کار و ناخن کارم هستم😎😁باهم مهربون باشیم، هیچ کس از فردای خودش خبر نداره💛افسرده ها بیمار نیستن فقط دنیارو بیشتراز بقیه فهمیدن! من از اون آدماییم ک مینویسم ن اینکه نویسنده باشم، مینویسم، حرفامو مینویسم اما یه سری چیزارو نمیشه نوشت مثل یه چیزی بین بغض و اشک ک تو میبینی ولی بقیه نباید ببیننش💛

آرام.. آرام.. به کجا چنین شتابان🤒

دوستان گلم لطفا در مورد آثار وخواص حدیث شریف کسا مطالعه کنید به نقل از آیت الله بهجت که فرموده اند: کلمات حدیث شریف کسا معجزه ای است که پیامبر قرائت آن را بسیار سفارش نموده است. پیامبر اکرم دو مرتبه سوگند یاد می کنند که چنانچه این حدیث خوانده شود رحمت فرود خواهد آمد. ملائک فرود آمده و اندوه از اندوهگین برداشته و دعای حاجتمند مستجاب خواهد شد. 🕊 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز