2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دقیقا هما پوراصفهانی عالی مینویسه 😍❤ شاه کلیدم دوست دارم خوب بود

من دبیرستان بودم اونارو میخوندم

اما رمانای پگاه بهتره

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
تب بن بست ۱۷ اسطوره تا تلاقی خطوط موازی  این مرد امشب میمیرد  تقاطع عبور از غبار عا ...

منم پگاهو دوست دارم 

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
قلم خیلی مهمه ...من شده رمانی رو خریدم یا دانلود کرده همون صفحه اول بقدری پشیمون شدم ...

دقیقا

من اینقدر رمان خوندم که بعضیلشو حتی اسمشم بشنوم یادم نمیاد خوندم یانه باید نصفشو بخونم بفهمم عه قبلا خوندم😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
رمان برده های سیاه یا مندینگو... دیوونه کننده اس. کتاب زیر خاکیه

راجع ب چیه؟ایرانیه یا خارجی؟

هی من صبوری کن💚لحظه به لحظه زندگیم سایه یه نفر با منه حتی پستی که میخونم جایی که کامنت میذارم💜 راهنما و حامی منه💙دنیا رو با چشاش میبینم🧡روح منو از زنگار پاک میکنه و صیقلی میده وجودمو از ناخالصی ها پاک میکنه اون مراقب منه مثل پدر،برادر،رفیق،یار❤ما از مال دنیا دستامون خالیه ولی قلبامون سرشار از عشقه حتی در بحرانی ترین شرایط💗از خاکستر بر میخیزیم💚
گوشماهی


      





اين يه دعوت نامه است 💌
شما دوست كتابدوستم رو به كافه
كتاب دعوت ميكنم كه عصر ها كنار هم كتاب هاي زيبا بخونيم ، cafe_ketab_asr:instagram
براي بچه هاي ني ني سايت هديه و كد تخفيف هم در نظر گرفته شده فقط ني ني سايت رو دايركت كنيد ❤️

رمان ایرانی(بامداد خمار)


من چقد واسه مرگ الماس گریه کردم  





اين يه دعوت نامه است 💌
شما دوست كتابدوستم رو به كافه
كتاب دعوت ميكنم كه عصر ها كنار هم كتاب هاي زيبا بخونيم ، cafe_ketab_asr:instagram
براي بچه هاي ني ني سايت هديه و كد تخفيف هم در نظر گرفته شده فقط ني ني سايت رو دايركت كنيد ❤️

قلم خیلی مهمه ...من شده رمانی رو خریدم یا دانلود کرده همون صفحه اول بقدری پشیمون شدم ...


بله برای من تو ترجمه ها مخصوصا این اتفاق خیلی افتاده 




اين يه دعوت نامه است 💌
شما دوست كتابدوستم رو به كافه
كتاب دعوت ميكنم كه عصر ها كنار هم كتاب هاي زيبا بخونيم ، cafe_ketab_asr:instagram
براي بچه هاي ني ني سايت هديه و كد تخفيف هم در نظر گرفته شده فقط ني ني سايت رو دايركت كنيد ❤️

قدیمیه ولی دروغ شیرین اولین و قشنگترین رمانی بود ک خوندم


 چه اسم قشنگی داره حتما میخونمش ممنونم 




اين يه دعوت نامه است 💌
شما دوست كتابدوستم رو به كافه
كتاب دعوت ميكنم كه عصر ها كنار هم كتاب هاي زيبا بخونيم ، cafe_ketab_asr:instagram
براي بچه هاي ني ني سايت هديه و كد تخفيف هم در نظر گرفته شده فقط ني ني سايت رو دايركت كنيد ❤️

پستچی، پیک نبود فرشته الهی بود :-)🖤ینی میمیرم واسه این رمان لنتی


من نوشته های خانم یثربی رو خیلی دوست دارم این کتاب پستچی هم با صدای خانم فریبا متخصص گوش کردم که واقعا جذاب بود





اين يه دعوت نامه است 💌
شما دوست كتابدوستم رو به كافه
كتاب دعوت ميكنم كه عصر ها كنار هم كتاب هاي زيبا بخونيم ، cafe_ketab_asr:instagram
براي بچه هاي ني ني سايت هديه و كد تخفيف هم در نظر گرفته شده فقط ني ني سايت رو دايركت كنيد ❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز