2777
2789

گوشماهی

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

پستچی، پیک نبود فرشته الهی بود :-)🖤ینی میمیرم واسه این رمان لنتی

من دلم تنگه واسه یه دلخوشی کوچیک، واسه یه همسفر ساده که باهاش بزنم جر بدم این جادرو.... 👩‍🎤🕸️🎈🖤لطفا عقده ای ها منو ریپلی نکنن😏⛔

قرارنبود.قلب سنگ مغرور

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا💔💔اومدم تاببینم لحظه ی عاشق شدنو به دلم افتاده بودصدازدین آقامنو،دل تنهاموآوردم بایه دنیادلخوشی کمترازآهوکه نیستم میشه ضامنم بشی،اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم دلمو رو دست بگیرم تابهت نشون بدم،روبه روی گنبدت سجده کنم سلام بدم خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم💔💔روبه روت بی اختیاردوباره زانوبزنم میون گریه بگم غریب ودربه درمنم، توروشاهدبگیرم که باخداحرف بزنی میدونم که دست رد بازبه سینم نمیزنی، میدونم شفاعت بی منتت زبون زده به همین امید دلم به مشهدتواومده،توکه اسمت باغم نقاره ها روی لب هاست همه ی صحن طلات ردپای فرشته هاست،دست خالی هیچکس ازدرخونت نمیره یارضا رضامیگم تاقلبم آروم بگیره💔💔 (یاضامن آهوحاجت منم بده ضامن منم بشو)😢😢😢

مرثیه عشق و جلد بعدیش واهمه باتو نبودن 

بامداد خمار 

دالان بهشت 

همخونه 

اسم یکی دیگشم یادم رفته دختره شهرزاد بود پسر عموش شادمهر  

من تا مهربانی بیشتر نخوانده ام🥀 سابقه پنج بار تعلیقی😕اگه با نظرم مخالفی یه نفس عمیق بکش بعد تایپ کن منم جواب دندون شکن دارم اما میترسم جای دندون ،دل بشکنه پس جواب نمیدم🙏🏻💙

پشتم باش،پرنیان شب،حس معکوس،صحرای ویرانگر

این چهارتا رمان خیلی قدرن بخون صدرصد

آرزو هاتو بغل کن تا خداهست زندگی هست💓  حواستان باشد !اینجا خیلی زود ، دیر می شود !جایی که همه چیز تاریخ مصرف دارد ؛حتی آدم ها ، حتی رابطه ها ...این روز ها کسی حال و حوصله ای برایِ غرور و قهرهایِ طولانی ندارد !باید مراعات کرد ، باید مراقب بود ، قبل از این که دیر شود !آدم هایِ خوبِ زندگی تان را سنجاق کنید به دایره ی اولویت و حواستان ،و روابط عاطفی و شخصی تان را لحظه ای به حالِ خود رها نکنید !به خاطرِ خودتان می گویم ...زمانه ی خوبی نیست !مبادا چشم باز کنید و ببینید ، همان کسی که تا دیروز برایتان جان می داد ؛غریبه ترین آدمِ دنیایتان شده !آدم هایِ امروز ، راحت عوض می شوند ،راحت تغییر مسیر می دهند ،و خیلی راحت ، فراموش می کنند !به آدم هایی که هنوز خوب مانده اند ؛نه بهانه ای برایِ تغییر بدهید ،نه فرصتی برایِ بد شدن !مراقبِ دلبستگی هایتان باشید ...
خارجی  ملت عشق  بلبل  شپش پالاس قلعه حیوانات عقاید یک دلقک  کوری حرمسرای ...

منم کوری رو دوست داشتم😍


ایرانی روز حسرت

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
قرار نبود روزهای بیقراری توسکا  بارونی بهترین بهترین من🖤

قلم پوراصفهانیو فک کنم دوست داری

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
بلبل رو حتمابخون ملت عشق رو هم 

ملت عشقو خوندم

بلبل رو نخوندم 

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز