چرا خیلیم جدی باهاش حرف زدم چادر ماشین میخواستیم بخریم زنگ زد خانوم بود وایساد این خوبه اون بد فلان چادر لک میشه افتاب میسوزونه و... بهش میگم زن بود گفت نه بابا زن چادر ماشین میفروشه بنظرت گفتم الان زنگ میزنم مشخص میشه گوشیو گرف گفت اره زن بود منم کلی گریه کردم گفتم دیگه نمیخوام دیوار داشته باشی چون ماشین معامله میکنه باید داشته باشه...
ببین من اوایل خیلی حساس بودم الکی به شوهرم شک داشتم رفتم پیش روانپزشک بهم دارو داد خوب شدم الان دیگه حساس نیستم یعنی بلور داشتم که شوهرم هیچ کاری نمیکنه و مشکل از منه