یبار اوایل ازدواجم با همسرم به اختلاف خوردیم قهر کردم باهاش.
نزدیک اومدن شوهرم به خونه که شد ماشین رو از پارکینگ بردم بیرون تو کوچه کناری پارک کردم و اومدم تو خونه .
پشت تلویزیونمون یه کمد دیواریه بزرگ بود.رفتم داخلش قایم شدم.میخواستم ببینم واکنشش چیه.گوشیمم خاموش کردم.
اومد خونه دید نیستم.چند بار زنگ زد خاموش بودم. لباسهاشو عوض کرد و نشست جلوی تلویزیون.منم از لای درز کمد با زحمت نگاهش میکردم.
بعد پاشد رفت آشپزخونه کتری برقی روشن کنه منم با گوشیم صدای تلویزیونو زیاااااااد کردم. سریع اومد تو سالن اطراف رو نگاه کرد تلویزیون رو کم کرد دوباره رفت آشپزخانه من کانال زدم. صدا کم و زیاد میکردم خلاصه وسط سالن ایستاده بود با رنگ مثل گچ دیوار😁😁😁😁
اما خدا حالمو گرفت، اکسیژن کمد کم شده بود به سرفه افتادم و یدفعه پریدم از کمد بیرون یعنی چنان عربده ای زد یعنی بیچاره سکته کردها😂😂😂😂😂