میدیدم لباس نداشت تو آتیش خودشو کباب میکرد یا مثلا یه موجود دیگه رو کباب میکرد میخورد... کوتوله بود خیلی قیافه وحشتناک داشت دستگاه تناسلیشو نمیدیدم ولی هیچ لباسی تنش نبود تو یه جنگلی چیزی متروکه ای چیزی بود پاهاشم مینشست آویزون میکرد... آخر آخراش دیدم میومد طرفم با ترس از خواب پریدم ولی کلی طول کشید
آدم ترسویی هم نیستم بگم شبا میترسم واسه همینه
من از هفته پیش خوابگاهم کارآموزی میریم صبح ها... بخاطر کرونا اتاقارو دو نفری و تک نفری کردن. تو اتاق تنهام... دوشبه همچین خوابی میبینم یادم رفته بود دیشبی رو ...ولی الان که دوباره دیدم یادم اومد تمام صحنه های دیشب... امشبم یه طور دیگه دیدم ولی تو صحنه دیگه بعد یدفه چشمامو باز کردم بی حرکت بودم از ترس ولی تو عالم خواب و بیداری بودم یه جورایی... یدفه صداهای دویدن پا شنیدم بعد یدفه احساس کردم ازترس قلبم شروع ب تپش کرد مغزم گر گرفت یهو بعد به حرکت افتادم از جام پاشدم بزور اومدم سالن دیدم هیچی نیست هیچکس نیست خلوته رفتم صورتمو شستم الان میترسم بخوابم دوباره ببینم...
چیکار کنم توروخدا واسه آرامش تنم یه صلوات بفرستید منم میفرستمواستون