بعد اینکه اولین بار رفتم خونه مادرشوهرم شب تو اتاق شوهرم خوابیدیم،تا صبح اوکی بود و اصلا همدخجالت نکشیدم،واسه صبحونه مادرشوهرم کاچی اورد😯😯😯
شوهرمم گفت مامان خبری نبوده،کاچی نمیخواد...حالا هی از زیر میز میزدم به پاش ساکت شه اینم هییییی ادامه میداد....مردم از خجالت😐😐😐