سمیرا جون من خونه ی یکی از فامیلای دورمون رفته بودم. یدونه چرخ خیاطی قدیمی که مال مامان بزرگش بود را توی عقب نشینی سالن پذیرایی دکوری گذاشته بودن. یک میز کوتاه و ترمه هم روی میز بود و چرخ هم روش بود . دو طرف چرخ را رحل گذاشته بودن روی یک رحل یک کتاب حافظ قدیمی روی یک رحل هم کتاب شاهنامه ی قدیمی. کتابها هم مال مامان بزرگه بود. خوشگل شده بود.