مادرم اینا خونشونو عوض کردن رفتن تو کوچه ای که خانم ها میشستن سر کوچه
مامانم چند بار تذکر داد که صحیح نیست
خودمون میرفتیم اعصابمون خورد میشد انگار از زیر ذره بین رد میشدیم
دیگه قصد داشتن که خونه رو بفروشت از اونجا برن
ظاهرا یکی از همسایه ها براش یه اتفاقی افتاد نتونست بیاد کوچه جمعشون منحل شد
واقعا زشته این جور جمع ها
مخصوصا وقتی با صدای بلند حرف های نامربوط میزنن یا عابرین رو برانداز میکنن