من خودم خواستم ازدواج کنم ازدواجم اجباری نبوده
خواهرمم توسن من ازدواج کرد
حالابگین چیکارکنم اینکه زودبوده ازدواج کردم ک نمی تونم زمان رابرگردونم عقب
وقتی بچه ای، کم تجربه ای، به سن قانونی نرسیدی شوهر میکنی واقعا باید منتظر هر اتفاقی تو زندگیت باشی!!
وقتی میان دختربچه میگیرن برا پسرشون یعنی میخان خودشون بزرگش کنن و تربیتش کنن!! خب مطابق خواست اونا رفتار کن. تمام
میشه دو دقیقه با سنش گیر ندید بقیه حرفاشو ببینید
حالا که کرده
زود بوده ولی ازدواج کرده
متاسفانا بنظرن شوهرت بیشتر از تو انگار هنوز به اون تد نصاب منطقی ازدواج نرسیده
کودکانه عمل میکنه خیلی
من خییییییلی شوهرمودوست دارم اما مادرشوهرم دوست داره من کلفتیشو بکنم نمی دونم چیکارکنم؟تازه قراره من برم طبقه دوم مادرشوهرم زندگی کنم اون موقع حتما میمیرم ازدستش
ول کن بابا از الان خودتو بدبخت کردی که چی؟
اگه عاقل میشی درستو میخونی تا 25 سالگی هم صبرمیکنی به عنوان یه ادم تحصیلکرده با هم شان خودت ازدواج کنی جدا شو
اگرم صبر نداری حتما شوهر میخوای تو این سن خب تحمل کن
اول از همه درست رو حتما ادامه بده
دوم اینکه اصلا زیر بار زندگی با مادرشوهر نرو .بگو خونه مستقل زیاد هم نزدیک نباشه بهشون
سوم اینکه میری خونشون کار نکن فقط در حد جابجایی ظروف همین
خونه برادر شوهر دست به سیاه سفید نزن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
