بیاین بگین خونه مادر شوهر چه جوری ارزش خودتونو بردین بالا.من سه تا جاری دارم من ولی اگه سه تا مون اونجا باشیم کاری پیش بیاد مادر شوهر فقط منو میشناسه تو همه ی کارا منم کمک میکنم ولی خسته شدم بقیه بشینن همش من کارا رو بکنم
خوب نکن
یه چندبار موقع کار از شوهرت کمک بخواه تا بفهمن تو خدنگ نیستی
یا وسط کار از جاریات کمک بخواه
عروس چندمی ؟
کمتر برو اونجا از قدیم گفتن دوری و دوستی
عزیزمذاز نظر سنی دوتاشون از من هفت سال بزرگتره .با جاری کوچیکمم یه سال اختلاف دارم .ولی نمیدونم چرا اینجوریم مثلا موقع حاملگی با اینکه بچه اولم بود تو شیش ماهگیم منو نشوندن که پسته پاک کن.اخرم نه تشکری نه چیزی.فقط پشت جاری هام بد میگن ولی تو روشون انقد تحویلشون میگرن که خدا میدونه
خوش بهذحالت منم همیشه همسایه بودم از ظرف چینی و سبزی خوردکن و اینا بگیرتا تک شعله خودشون می اومدن میبردن .الان اومدم شهر مامانم اینا ولی بازم وقتی میرم توقع دارن همه کار بکنم بعدشم میگن کوچیک که نشدی
دوبار که پشت گوش انداختی و کارشون ناقص انجام دادی دیگه بهت نمیگن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
