سلام .بچه ها امروز یکی از هم کلاسی هامو بعد ۴ ۵ سال تو اینستا پیدا کردم برام درد دل کرد.دوستم از یه خانواده ی خیلی پولدار و سرشناس شهر هستند بعد خواهر برادر هم زیاد داره اینم بچه اخر بود خیلی هممامانی و نازک نارنجی و وابسته بود بعد ازدواج کرد خیلی میونش با مادر شوهر و خواهر شوهراش خوب نبود قبلا میگفت خیلی بین این و جاریش فرق میدارن و از این حرف ها .باباشم خیلی خوشتیپ و پوووولدااار خلاصه مادرش سنی نداشت سکته کرد فوت شد .خیلی داغون میشه چون خیلی بهش وابسته بود. بعد شش ماه برادر خواهراش جمع میشند میگند باید برای بابا زن بگیریم اونم گی خواهر شوهر این.یه خواهر شوهر ۳۵ ساله مجرد داشته .خواهر شورهه هم از خداش بوده این همه پول و شهرت باباش خلاصه زنش میشه .دوستم میگه نتونستم مخالفت کنم چون همه من جمله باباش راضی یودند.الان اینقدر ناراحته میگه بعد ازدواج باباش دیگه خونه باباش نمیره تحمل نداره ببینه خواهر شوهرش جای مامانشو گرفته