2777
2789
عنوان

با این عروسمون چیکار کنیم خدایی انصاف داشته باشید

| مشاهده متن کامل بحث + 778 بازدید | 40 پست
نگفتی مهریش چندتاسکست

شاید بااااورتون نشه ولی وقتی خواستن عقد کنن ما ک اصلا خبر نداشتیم اصلا روحمونم خبرنداشته تاوقتی حامله شد دیگه داداشم اومد گفت وقتی تو محصر خواستن عقدکنن خانواده این همشون بودن بعد محضردار به داداشم‌میگه بیا بریم چندلحطه حرف دارم باهات چون تنهایی خانوادت نیستن من جای پدرت میخوام حرف بزنم برده بودش بیرون کلی نصیحتش کرده بود گفته بود این برات زن نمیشه داری اشتباه میکنی خلاصه هرکار کرده بود داداشمو قانع نکرده بود ولی رو مهریه گفته بود لااقل مهریشو کم بزن الان مهریش ۵تاسکس 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شاید بااااورتون نشه ولی وقتی خواستن عقد کنن ما ک اصلا خبر نداشتیم اصلا روحمونم خبرنداشته تاوقتی حامل ...

وای خداروهزارمرتبه شکرکه 5 تاست.بچه مطمعنین ازداداشته؟

من و موناتهرانی باهم تو یه بشقاب 

به هر حال الان زندگی سه تا بچه گرو این رابطه است

برادرتون تلاش کنن ایشون رو قانع کنن که به زندگی شون برسن

اینکه میگید با شاگرد برادرتون رابطه دارند خودش حرف گزافی هست و باید حل بشه

برادرتون نباید عجولانه تصمیم ازدواج بگیرند 

چون‌اون موقع دو تا بچه می مونه روی دستشون 

به هر حال عروستون هم بچه دوساله و پنج ماهه رو که نمیفرسته کوچه 

سایت از صدا پر است و از حرف خالی

به هر حال الان زندگی سه تا بچه گرو این رابطه است برادرتون تلاش کنن ایشون رو قانع کنن که به زندگی شو ...

ما خونمون خیلی ازشون دوره گاهی ک‌مامانم میره سربزنه همسایه ها میگن توروخدا به عروستون بگو بچشو نذاره بیاد بیرون قبلا ما خونمون همونجا بود و اینا الان تو همون خونه میشینن همسایه ها مارو میشناسن وگرنه که ما ندیدیم بخدا ادم بوده ک بمامانم زنگ زده شاید باور نکنی... اره خیلی گفتیم به داداشم به خودش ولی بیفایدس بچه ها سرنوشتشون سوخت شد رفت چون خونه بابای عروسمونم حتی جانداره عروسمون اونام تحملش ندارن اونم با ۲تابچه والا ما از خداااامونه اینا سرعقل بیان ان شاالله بخدا شاید باور نکنی تابحال تو ۳سال ما یک لیوان چایی از دستش نخوردیم یعنی وقتی میریم خونشون خودمون غذا از خونه میبریم دسر همه چی میگیم ک این بچه کوچیک داره پامیشیم تمام کارای خونشو میکنیم ظرفارو میشوریم ولی حتی یه تشور یا یه لیوان اب  یالااقل یه چای برامون نمیاره نمیدونم گاهی فکر میکنم عقلشو از دست داده ک اینجوری رفتار میکنه وگرنه ادم عاقل ک اینکارارو نمیکنه...شاگرد داداشمم ک نمیتونیم کاریش کنیم به داداشم ک نمیتونیم بگیم دیگه بدتر میشه اوضاع

تقصیر برادرته چرا از اول با یه خانم که بچه دارن ازدواج کرد الان زندگیا سخت شده نمیشه مسوولیت زندگی دیگری رو برعهده گرفت باز اگه طرفت خوب باشه بخاطر رضای خدا عیب نداره ولی وقتی خانمه اینجوریه درست نیست مسوولیت بچش هم بر عهده بگیره

تپش های قلبم شکست تو بوده‌
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز