شوهرش با صدها زن بود
یبار دلربا محمد رو توی خونه داداشش میبینه و اونجا از شدت ناراحتی درد میگیرتش و بچش نارس بدنیا میاد و میمیره
اخرشم یشب که گفت اخرین شبه میرم با زنی و از فردا توبه میکنم
همون شب شوهر خانومه سر میرسه
محمد با قفل میزنه تو سر شوهره
شوهره خانومه میمیره
زنه سنگسار میشه
محمد بعد از پنج سال و فروختن تمام داراییش برای جلب رضایت خانواده مقتول
اخر سر اعدام میشه