2777
2789
عنوان

بحث با خونواده شوهر

545 بازدید | 12 پست

سلام دوستان 

خلاصه بگم خونواده شوهرم خیلی توی زندگیمون دخالت داشتن و توقع داشتن ۲۴ ساعت پیششون باشیم هیچ اختیاری نداشتم مادرشوهرم برای کل روزم برنامه ریزی میکرد و هرجا اون میگفت باید میرفتیم 

با شوهرم دو دقیقه تنهام نمیذاشت 

همرامون میومد 

تا اینکه زدم به سیم آخر و یه دعوا راه افتاد و لفظی بود تا اینکه مادرشوهرم پاشد زد تو گوشم ...!

الان سه ماه از اون دعوا میگذره و قطع رابطم باهاشون اما شوهرم ناراحته همش 

این هفته تولد شوهرمه و میگه دوس دارم باهم جشن بگیریم و دعوتشون کن بیان طبقه بالا

بنظرتون کار درست چیه ؟ چجور برخورد کنم با این قضیه ؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یعنی از اول قدرت نه‌ محکم گفتن نداشتی ؟ عروسک خیمه شب بازی بودی ؟ توروخدا رو نه گفتنت کار‌کن راحت بتونی بگی نه الان نمیتونم نه الان کار دارم نه الان حالم خوب نیسا نه الان دوست ندارم بیام نه نه نه

منم اینجورس خانواده شوهرمو نشوندم سرجاشون دوبار نرفتم اونام دیگه میل ندارن برم البته فقط همین یه کارو نمیکنن دخالتارو دارن

ولی همینکه نمیبینمشون خدارو شکر‌میکنم دعا کن هیچ وقت هم نبینمشون

بگو خودش دعوتشون کنه سر سنگین باش هر چیم گفتن جواب بده لال نباش این دفه خواست دست روت بلند کنه جلوشو بگیر شوهرت واقعا باید با مامانش قطع ارتباط میکرد خیلی زشت بود کارش 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چرا بیدارین

ژربرا_ | 33 ثانیه پیش

رهگیری پستی

negarmhmh | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز