بایید بگید اولین لباسی که پیش شوهرتون پوشیدین چی بود صفحه 5

zahra2710

عضویت: 1398/09/06

تعداد پست: 3566

اوپس پس جون به لبش کردی

اره ولی خب با همون لباس جبران کردم دیگه 😁

بعد دوسال انتظار خدا یه فرشته کوچولو گذاشت تو دلم خیلی خوشحال بودم بعد هر نمازم خدارو شکر کردم ۹ ماه تو وجودم رشد کرد و بزرگ شد وقتی دنیا اومد گفتم من خوشبخت ترین زن دنیام شوهرم دیوانه وار دوسم داشت ثمره عشقمونم دنیا اومده بود ولی نمیدونستم اینقدر عمر خوشبختیم کوتاهه یه هفته به پایان ۴ ماهگی پسرم فهمیدم فرشته کوچولوم سرطان خون داره اول ۶ ماهگی اسمونی شد اگه امضامو خوندی برای ارامش دلم دعا کن اگه مادری الهی هیچوقت داغ بچتو نبینی اگرم دوس داری مادر بشی ان شاءالله خدا دامنتو با اولاد صالح و سالم سبز کن برا منم دعا کن خدا بهم اولاد سالم و صالح بده اگه صلاح میدونه ممنون 😔

1399/06/13

|

11:36

monika1993

عضویت: 1397/06/31

تعداد پست: 7890

الان نمیگه چرا همکاری نمیکردی؟

نه هیچی نمیگه بنده خدا..کلا اهل اعتراض نیس..فقط میگه کاش بهتر استفاده میکردیم از فرصتامون و خجالتو میزاشتیم کنار

۸ فروردین بی بی چکم مثبت و روز تولد آقا امام زمان آزمایشم مثبت شد🤰🤰🤰🤰😍😍😍دختر عزیزم تو قشنگترین دلیل برای نشون دادن عظمت خدا روی زمینی❤❤❤🤱🤱🤱🤱نقش او در چشم ما هر روز خوش تر میشود....🌹🌹

1399/06/13

|

11:37

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 4781

اولین لباس یه تونیک زردتقریبا بلند و ساپورت بود روز خواستگاری

دیگه خیلی رفتی به اول ماجرا

خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی

1399/06/13

|

11:38

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 4781

نه هیچی نمیگه بنده خدا..کلا اهل اعتراض نیس..فقط میگه کاش بهتر استفاده میکردیم از فرصتامون و خجالتو م ...

منم برام سواله که چرا اونققققدر میترسیدم اون زمان

خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی

1399/06/13

|

11:39

۱۳۷۷km

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 3542

دیگه خیلی رفتی به اول ماجرا

خب اولینش این بود دیگ..بعدی هاش منشوریه😅

دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏

1399/06/13

|

11:40

monika1993

عضویت: 1397/06/31

تعداد پست: 7890

منم برام سواله که چرا اونققققدر میترسیدم اون زمان

من فک میکردم نباید انقد زود وا بدم و باید کاری کنم هیجان و مزش حفظ بشه اما اشتباه میکردم..

۸ فروردین بی بی چکم مثبت و روز تولد آقا امام زمان آزمایشم مثبت شد🤰🤰🤰🤰😍😍😍دختر عزیزم تو قشنگترین دلیل برای نشون دادن عظمت خدا روی زمینی❤❤❤🤱🤱🤱🤱نقش او در چشم ما هر روز خوش تر میشود....🌹🌹

1399/06/13

|

11:40

شهرزاد_قصه_هاااااام

عضویت: 1397/08/25

تعداد پست: 13492

بعد عقد تاپ شلوارک😂😂

اومدنت یه معجزه اس خوش اومدی به زندگیم😍

1399/06/13

|

11:40

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 4781

[QUOTE=153624513]خب اولینش این بود دیگ..بعدی هاش منشوریه😅[/QUOTE

خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی

1399/06/13

|

11:41

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 4781

بعد عقد تاپ شلوارک😂😂

ت. میانه رو بودی خوب بوده.شمام مث من میترسیدی؟؟؟

خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی

1399/06/13

|

11:42

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 4781

من فک میکردم نباید انقد زود وا بدم و باید کاری کنم هیجان و مزش حفظ بشه اما اشتباه میکردم..

منکه همش اضطراب داشتم لذت نمیبردم وقتی دوستام میگن که خیلی خطرات خوبی دارن برام سوال میشه که چرا من میترسیدم

خدایم دایما سپاس برای همه رحمت هایی که برایم میفرستی و همه لطف هایی که بمن میکنی

1399/06/13

|

11:43

agham

عضویت: 1397/05/17

تعداد پست: 2323

ی تیشرت جذب طوسی با شلوار مشکی

بعداز عقد اومد خونمون این لباسا و پوشیده بودم فقط با هم تنها نبودیم

1399/06/13

|

11:45

hanico

عضویت: 1398/07/14

تعداد پست: 2301

خوش به حالتون .. من از اینجور تجربه ها نداشتم😔

1399/06/13

|

11:45

ssssaaaarrrraaaa

عضویت: 1397/04/10

تعداد پست: 510

من یه شومیز آبی کاربنی پوشیدم با شلوار تنگ مشکی😁اما چون شرط کرده بودم که تا بعد از جشن اصلی اتفاقی بینمون نیفته از دستم ناراحت بود و وقتی رفت خونشون تا ۵ صبح داشتیم چت میکردیم که تیپم ...😅😅😅یادش بخیررررررر

1399/06/13

|

11:45

لنا۱۲۳

عضویت: 1398/12/07

تعداد پست: 8294

فردای عقد اومد سر کارم .منم مقنعه و مانتو و اینا...

منو برد خونه مادرش فقط مقنعه ام رو درآوردم و نشسته ام ناهار خوردم☺☺☺

خودش هم با پیراهن و شلوار☺☺☺

کلا بچه های خوبی بودیم☺☺☺

وزن فعلی85/700 قد167 وزن هدف اول 80

1399/06/13

|

11:46