2777
2789
عنوان

دعوام شد

329 بازدید | 14 پست

، خانوادم با اینکه ازدواجم سنتی بوده از ته دلشون انگار شوهر منو قبول ندارن ، البته تقصیر خودمم بوده که هر بحثی داشتم اومدم همشو واسه مامان و بابام و آبجی بزرگه گفتم  

انگار خودشون تو زندگیشون همیشه گل و بلبل بوده که تا من و شوهرم باهم خوب نیستیم اینا زیر و بالای شوهرم میگن ، یه مثالی هس میگه هیچ وقت به شوهرت نناز 

منم میترسم تو روی اینا واستم از آخر شوهرم یه گندی بزنه که مجبور شم دست از پا درازتر برگردم ، الانم چندوقته خونه ایناییم چون صابخونه زودتر خونش خواست ، خونه ای هم که ما گرفتیم مهر خالی میشه ،

الان بحثم شد سر یه چیزی با مامانم که یهو بهش بر خورد گف اصلا چند وقته رو اعصابمی بابامم پشت حرف مامانم گرفت و یه چیزایی سربسته راجع به شوهرم گف 

گف همش نگران آینده توام ، که معلوم نیس چی میخواین بشین ، منم فقط گفتم اولا که بحث من و مامان یه چیز دیگه بود خلاصه هردو انگار من و گذاشته بودن کنار رینگ هرچی دلشون خواس گفتن 

خب پدر و مادرن چیزی نمیشه بگم ، فقط خدا کنه خدا واسم شرایطی رو پیش بیاره که شوهرم در نظر خانوادم محترم بشه برتم دعا کنید  


ان شالله که اوضاعت بر وفق مرادت بسه و دلت اروم بگیره

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

mباید خیلی ممنونشون باشی ک بهت خونه دادن ناراحتی ازاونجا بروخونه مادرشوهرت

یه صلوات مهمونم کنید😔💝برام دعاکنید درحال جدایی هستم بخاطرخیانت.تهمت.حرف ناحق.دهن بینی.کتک زدن.....من کتک خورم ملس😭خدالعنتش کنه غرورم له شده زنانگی من له شده غرورم آسیب دیده وقتی ازم نمیدونی قضاوتم نکن ....🤙خدایی حوصله بحث ندارم ریپلای نکنید....بالا رو بخون ازدرد دلم بفهم....من بدنم همش زخمه همش....

تقصیر خودته همون اولشم خودت گفتی

وقتی قصد جدایی یا مشکل بزرگ ندارین لزومی نداره خانواده تو جریان ریز ماجرا قرار بگیره تا تهش میشه این بیچاره ها خوشبخت ترینم باشی دلشون شورتو میزنه هی میخواد نجاتت بدن چون فک میکنن دور از جون میری ب سمت بدبختی

دیگ توبه کن چیزی از شوهرت نگو 

من فقط گفتم بهشون اصلا شوهر من یه آدم بی عرضه الان من چکار کنم ؟ 

یه بار تو میگی

ده بار دیگه اونا میگن

و اینقدررررررررررر میکوبن این قضیه رو تو سرت که یه روز چشم وا میکنی میبینی باورت شده شوهرت بی عرضه س

حتی خودش هم باورش شده بی عرضه س

یه خانواده ای رو میشناسم

طوری که خانمه تعریف میکرد ...اینا انتظار داشتن دوماده تماااااام سوراخ سنبه های اینارو از نظر مالی ساپورت کنه

این دوماد بدبخت جون میکنده و می‌ریخته تو حلق پدر زنش می‌ریخته

جاهایی که نمیتونسته دیگه بهش برچسب میزدن که بی عرضه س و قهر میکردن

دختره هم بخاطر اینکه باباش اینا قهر نکنن رو شوهره فشار میورده

حالا باید بیای ببینی بعد از چند سال که خانمه تعریف میکرد

دیگه یه جایی دوماده بریده نتونسته ساپورت کنه

و دختره رو پس زدن خانواده ش

روابط اینا بشدت بهم ریخته در حالی که نه دختره چشم دیدن دوماده رو داره نه دوماده چشم دیدن دختره رو

دختره همش میگه بی عرضه ای

اینقدر که عالم و آدم این دوماده رو خیلی باهوش و سیاستمدار و زرنگ میدونن

اما خود مرده انگار اعتماد بنفسش رو کااااااااملا از دست داده

شاید اگه همون اول دختره یک کلام می‌گفت شوهرم باعرضه س ...خیلی هم با عرضه س ولی مسئولیت بی عرضگی شما رو ندارن که خرجیتون رو بده

الان یه زندگی خوب داشت وروابطش. با  شوهرش رو از دست نمیداد




ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792