خانوما من یه خواهرشوهر مجرد دارم سنش بالاس وقتی میخواستیم ازدواج کنیم اصلا فکرشو نمیکردم اینقدر موجب ناراحتی و تلخی تو زندگیم بشه چون بی تجربه بودم ندیده بودم اطرافم خودمم دل کسیو نشکوندم ولی این خانوم تو هر موقعیتی که پیش بیاره زخم های دلشو با من ترمیم میکنه با حرفایی که بهم میزنه نمیدونم چطوری خودمو اروم کنم چه کنم ......
حرف رو باد میبره
بنده خدا کمپلکس داره ولش کن جدی نگیر
همش میگه مثل داداشم نیست که من ازدواج کنم به اشنا فامیل میریم خونشون میگه داشتم فکر نیکردم دیگه مثل داداشم کسی نیست درصورتی که من دل خوشی ازشون ندارم نمیدونم چی بگم بلد نیستن جواب بدم بعد همه رو سر شوهرم و زندگیم خالی میکنم دیگه ننیکشم
باید در جواب بگی یکی مثل داداشت زنی هم مثل من میخواد دیگه نه تو 😎
بگو عزیزم مهندس میره با مهندس ازدواج میکنه یا از خودش بالاتر مثل کسی که ارشد داره توهم باید به همسطح خودت فکر کنی
نه اخه همش به منطور حرف میزنه میخواد بگه داداشم خیلی سره از تو در صورتی که داداشش خیلی عیبایی داره ولی من اصلا به روی خودم نمیارم و زندگیمو قشنگ نشون میدم و بی ابرویی نمیکنم دلیل نمیشه که داداشش فقط خوبه که زندگیمون روپاس اصلا هیچ وقت از من تعریف نمیکنه اگه صبوری من نبود در مقابل این خانواده دعوایی معلوم نبود سرنوشت داداشش جی بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز