عزیزم همه ی پست هایی که گذاشته بودی خوندم
خودمو شبیه به خودت دیدم منم یه حسی شبیه تو به همکارم داشتم همش تو واتساپ چک میکردم ...نگران بودم بیرون ببینم دست یکی توی دستش ...یا خبر ازدواجشو بشنوم
ولی از طرف اون مطمئن نبودم یه روزی با خودم میگفتم انگار بهم حس داره ...روز بعد می گفتم توهم
منم به خاطر محیط کارم و شخصیتم که نمی تونم مستقیم بهش بیان کنم
تصمیم گرفتم غیر مستقیم ابراز کنم ...اونقدر ذوق زده و امیدوار بودم که شاید فهمید دوسشم دارم بیاد و شاید یه عکس العملی ازش دیدم ولی حتی قدم جدی هم برنداشت
منم توکلم به خداست اگه مصلحت اکه صلاحم هست یه جوری مهر منو به دلش بندازه اگه نیست یه کاری کنه فراموشش کنم
گلم تاپیک زده بودی دل من مثل هیشکی غم نداره ...سپیده جان منم شرایطم مثل تو هس قدمی براش برداشتم یه شانسی به خودم دادم ولی نتیجشو ندیدم
الان سعی می کنم کمتر بهش فککنم قسمت باشه بهم میرسیم
ببخشی متنم طولانی بود