سلام دوستان، نامزد من قبل اینکه با هم نامزد کنیم خیلی از فامیلشون دوست داشتن که با دختر عموش ازدواج کنه اما خب اون منو انتخاب کرد. خیلیم هم دیگه رو دوست داریم. دیشب عمهش دعوتمون کرده بود خونه شون و این دختره هم اونجا بود. 
طفلی نامزدم خیلی اصرار کرد که چیزی به این دختره نگم. منم اولش کنترل کردم ولی اون دختره چند تا تیکه انداخت منم ناراحت شدم و شروع کردم. این دختره هم خیلی نامزد منو دوست داشت. ولی نامزدم نه. منم کلی جوابشو دادم، دیگه آخرش طفلی بلندم کرد رفتیم. 
تا وقتی منو برسونه خونمون یه کلمه باهام حرف نزد. فکر میکردم درست میشه منم چیزی نگفتم. نامزد من هر وقت سرکار نبود تا زنگ میزدم بریم بیرون سریع میومد ولی امروز زنگ زدم گفتش حوصله نداره. 😔
افسر نیروی هواییه ، یکشنبه داره میره ماموریت یه هفته ای. نمیخوام خیلی طولانی بشه قهرمون. یه راهی بهم بگین باهاش آشتی کنم. چون هر دفعه قهر میکردیم اون آشتی میکرد و باهام حرف میزد و قهرمون تهش نصف روز بود. اما ایندفعه تقصیر من بود. طفلی خیلی اصرار کرد که چیزی نگم اما گفتم. کمکم کنین لطفا