قبلا که متاهل بودم یبار پسر جاریم ۵سالشه داشت منو با مار پلاستیکی میترسوند.مامانش گفت مار که دخترارو نیش نمیزنه پسرشم برگشت گفت اینکه دختر نیس این مامانه🤣🤣(بچه ندارم)
تو دنیا فقط یکی هست که واسه من نفس میکشه اونم دماغمه😐تموم شد و رفت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه بار سرکلاس بودیم دوازدهم دبیرستان اونم اکیپی که سوتی های بقیه رو می گرفتیم همش بعد به من گفتن تو بخون از رو کتاب منم خیلی جدی داشتم از رو کتاب میخوندم که استخونو گفتم استوکون یعنی کلاس منفجر شد ولی منو بگی اصن به روی مبارکم نمیاوردم حالا خودمم خنده ام گرفته بودااا😂