اصلا ببین خالم سر زایمان اولش نابود شد قششششنگ تا پای مرگ رفت در حدیکه میگف دیگه بچه نمیخام حامله بشم میمیرم
زدو دومی رو ناخاسته باردار شد
چققققدر کل فامیل استرس داشتیم براش
رفت تو اتاق زایمان یه ربه خوشحال و شاد و خندان اومد بیرون
گف تا اومدم زور بزنم بچه اومد