یه خاطره یادم میاد فقط معاونمون سوم دبیرستان اومد سر کلاسمون به من گفت فلانی تو عامل شلوغی این کلاسی همه معلما ازت مینالن میگن خیلی شلوغی بعد منم خیلی جدی و عصبانی از اینکه اینجور گفته برگشتم گفتم واااا خانوم دروغ میگن من کلا یا سر کلاس خوابم یا دارم خوراکی میخورم اصن وقت نمیکنم با کسی حرف بزنم که بخوام شلوغم باشم😐بعد معاونه دیگه هیچی نگفت فقط با تاسف نگام کرد و رفت😂
میخاستیم اون روز کلاس تاریخو کنسل کنیم به معلم گفتیم خودمون میخونیم اون قسمت درسو تو خونه. گفت اگه خودتون بخونین پس من اینجا چیکاره ام. منم گفتم گلابی😂
تو کلاس زبان بودیم ترم های اول بود داشتیم یع بازی میکردیم تیچر یه جمله میگفت ماباید اون جمله رو با کاغذ هایی که داشتیم مرتب میکردیم تیچر گفن go to school من به دوستم گفتم هستی من گو رو پیدا کردم تو اسکول پیدا کن
حالا تو تو این کرونا و گرونی و قیمت دلار اومدی داری امضای منو میخونی واقعا بیکارید