شاید الان جز راهنمایی شما چیزی بدردم نخوره

اگه من جای شما بودم کلا بی خیال درمان میشدم از پرورشگاه بچه می اوردم بزرگ می کردم حیف نیست این همه هزینه این همه استرس وبعدشم کلی مراقبت بعد از عمل آی وی اف   تو تل یه سری نشون می اد یه زن و شوهری جوان بهد یه بار آی وی اف و شکست تصمیم گرفتن به جای اتلاف هزینه و وقت و استرس برن از پروشگاه بچه بیارن و با وجود مخالفت دیگران از پروشگاه یه بچه اوردن اونم نه سالم بلکه مریص گفتن وقتی رفتیم اونجا همه دنبال بچه سالم قشنگ بودن و ما دیدیم این بچه های مریض خیلی مظلوم واقع شدن و اون بچه رو اوردن و بعد از چند وقت حتی سه فرزند دیگه که اونام مریضی خاصی داشتن رو به سرپرستی گرفتن بنظرم این توفیقی بوده که خدا بهشون داده

چند سالته 

ممنون از توضیحتون

به نظر من درمان رو ادامه بده

حتما ivf رو هم انجام بده خیلیا نتیجه گرفتن

میدونم خیلی خسته کننده ست

میدونم خیلی هزینه داره

میدونم دردناکه

ولی ادامه بده

در کنارش کارای سرپرستی رو هم انجام بده

آخه بچه آوردن از بهزیستی خیلی سخته اونم کلی مراحل داره و داستان داره

به نظرم جفتش رو باهم پیش ببرید هر کدوم قسمتون باشه و به صلاحتون انشالله اتفاق میوفته

اگه شوهرتون با بچه اوردن از پروشگاه مشکلی نداره همین کارو بکنید بچه ها یه  معصومیت خاصی دارن بعد از یه مدت چنان اسیرش میشد که تصور اینکه بچه خودتون نیست خیلی واستون سخته 

نیتت خیر بوده کار درستی کردی

اما پولیپ آسیب جدی نیست

خیلیا تو سن جوانی دور از جون شما رحمشون رو از دست میدن بعدش به زندگی عادی ادامه میدن که البته عوارض داره بدون عوارض نیست

عزیزم خیلی جوونی 

اول از همه برو سراغ درمان پولیپ 

ورزش کن حتی روزی نیم ساعت پیاده روی 

بعدم برو سراغ بچه درمان سنتی هم در کنار درمان عادی انجام بده 

بنظرم این دفعه حتما آی وی اف انجام بده البته انشاالله که طبیعی حامله بشی 

ولی 8 سال طلایی در پیش داری تا 35 سن مناسبی برای بارداری 

فقط همه انرژی و زندگیتو در گیر این موضوع نکن 

من اصلا مخالف فرزند خوانده نیستم

خیلیم خوبه

اما اونقدر تو این زمینه سختگیری زیاده

که خیلیا آخر سر به رحم اجاره ای تخمک اهدایی یا حتی اسپرم اهدایی راضی میشن

نه گلم شما برو یه نوزاد بردار

به کسیم ربط نداره

باور کن فرقی نمیکنه  من همسایمون بعد ۱۳ سال زندگی بچه دار نمیشد بعد برادر شوهرش وجاریش بخاطر اینا بچه دار شدن بچه رو به اینا دان تو بیمارستان بعد تقریبا بچه سه ساله شد داشتیم باهم صحبت میکردیم گفت از وقتی دخترم رو به دنیا اوردم این جوری و اون جور باور کن خودشم نفهمید چی گفت یعنی این قدر را بطه ش و حسش خوب بود که حد نداشت همون موقعم خودش بهد ۱۵ و ۱۶ سال حامله شد و یه دختر اورد

عزیزم سنی نداری ها

من فکر کردم سنت بالاست

منم خیلی رو حیه مو از دست دادم

به معنای واقعی افسردگی گرفتم

اصلا به خاواده م نگفتم که قصد بچه دار شدن دارم

اونا فکر میکنن من تو زندگیم مشکلی دارم که انقدر حالم بده

دیروز بهم پیشنهاد دادن جدا بشم میگفتن جدا بشی بهت ه تا انقدر داغون بشی

این حال ما کمکی بهمون نمیکنه

بیا از امروز تصمیم بگیر تغییر کنی و زندگیتو وابسته به بچه دار شدن ندونی

من الان دو سه روزه رژیمم رو شروع کردم(تو این دوران خیلی چاق شدم) 

میخوام تو خونه ورزش کنم و کارای هنری انجام بدم

انشالله کرونا هم تموم بشه همینا رو بیرون ادامه میدم تو کلاس

شنا هم برنامه بچین برای خودت از این حال و هدا در بیای

فکر کن مثل خیلی از هم سن و سالای خودمون هنوز ازدواج نکردی و دنبال برنامه های خودتی

هنوز خیلی وقت داری