حتی اگه این کارم بکنم درست نمیشه
بارها میدونستم کاریو باید انجام بده یاد اوری نکردم جلوی جمع یهو ازش پرسیدن انجام دادی؟؟؟گفت نه صد درصد خجالت میکشه بعد گفتن نه
ولی چیشد؟باز همونه
باز انجام نداد پرسیدن گفت نه باز خجالت میفهمما براش سنگینه ک انجام نداده
ولی نمیره انجام بده و دوباره اون موصوع هی تکرار میشخ
شوهر منم همینجوری بود،یه روز با داد و هوار بردمش دکتر.گفتم اصلا حس نداره از جاش بلند بشه به وظایفش برسه همش میگه حالا صبر کن، میشه براش ازمایش ویتامین دی بنویسید؟بازم به زور بردمش آزمایشگاه،جواب رو که نشون دکتر دادیم به شوهرم گفت باریکلا به خانومت که انقدر حواسش بهت هست که دقیق فهمید مشکلت از چیه؟!مرد حسابی خیلی زودتر از اینا باید دکتر میومدی،ویتامینش خیلی پایین بود.خلاصه دارو نوشت براش و مرتب استفاده کرد الان شکر خدا بهتره.
دکتر گفت چون محل کارش سر پوشیده ست نور آفتاب نمیخوره که ویتامین جذب کنه.
هر انسان سالمی باید ماهی یه ویتامین دی بخوره.اما اگه ویتامینش کم باشه باید تا هشت هفته،هفته ای یه ویتامین دی مصرف کنه و بعد اون ماهی یه دونه.
الان محیط کار همسر شما هم سر پوشیده ست،به نظرم با یه ترفندی ببرش دکتر
هرچی خراب میشه عین خیالش نیست
لامپ خیلی کم نوره داره میشوزه یک ماهه میگم لامپ بگسر
سر دوش هموم خراب شده اب کم میاد دوماهه میگم سردوش بگیر
ظرفشویی ظرف میشورم ازینور میره پایین اب ازون یکی ظرفش ویی میاد بالا رفتم خونه دختر خالم دیدم شوهرش درست کرد برای من یک سالو نیمه اینجوریه
پارسال ۶ ماااه گفتم ماشینو ببر کارواش گفت فردا میبرم پس فردا میبرم
شارژم خرابه گوشیمو شارژ نمیکنه هی میگه بخر هی میگه باشه بعد میگه یادم رفت
پول برق و اب و شارژ ساختمونو نمیداد مدیر ساختمون ب من زنگ میزد بیارین بدین همه دادن الان تازه یکم بهتر شده چون مدیر ساختمون عوض شده شماره نمام مردا رو گرفته بهشون پیام میده شماره کارت میفرسته تا سب این مبلغو بریزید ب حساب ساختمون چند بارم یاد اوری میکنه
ولی حرفای منو گوش نمیده
اگه یکی دیگه یچیز بگه گوش میده
مامانم اینا یکسال گفتن ریموت در ساختمون ک دستته مال خودت ک خراب سد مال ماروام ازمون گرفتی بهمون بده الان ما نداریم هی تمروز میدم فردا میدم
خراب کرده بود نمیرفت درست کنه یکسااال گذشت هردفعه مامانم میگفتم بده میگفت باید درستش کنم شنبه دوباره درست نمیکرد تازه پریروز ریموت در خونه مامانش اینا رو ک داشت خراب شد باباش گفت بده من ببرم برات عوض کنم ک تو نری این ریموت در خونه مامانم اینارم داد گفتم اینم عوض شد
دارم داغون میشم ازین حرص و جوشا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
