بچه ها من وقتی خیلی کوچولوبودم محرم ها که روضه میرفتم برمیگشتم خونه همیشه خودمو تصورمیکردم توکربلا که یه لیوان بزرگ شربت آبلیموی سرد میدم به امام حسین ع تاتشنگیشون رفع بشه وبااین فکرم انقدر خوشحال میشدم وذوق میکردم که نگو...هنوزهنوزه محرم ها یاد این آرزوم میوفتم...والان که بزرگ شدم باخودم میگم اگه آدم خوبی باشم و کارای خوبم وهدیه کنم به آقا شاید اندازه ی همون لیوان شربت آبلیمو هم من خوشحال بشم هم آقا...کاش توفیق داشته باشیم حداقل یه کارخوب هرروز نذرآقاکنیم....