هر کی دوست داره مشکلشو بگه در هر زمینه ای بود موردی نداره
خانوادگی و....
من تا اونجایی که بتونم کمکش میکنم
من ادم حس مثبتی هم هستم که روحیه میدم به همه و ..
و همه باهام حرف میزنن و خودشونو تخلیه میکنن
بزرگترین مشکلتون رو تو یه پست برام بفرستین
یکی یکی جواب میدم
البته اگر ازدواج کردین مدت تاهلتون
و اینکه شاغل هستین یا نه رو عنوان کنین
در اخر وقتی جوابتونو دادم یه کار خیلی کوچیک ازتون میخام که البته الان نمیگم
...
بهم بگو کی میریم خونمون از بابام خستم😔
۳ماهه عقد کردم
اول بگو چی میخوای شاید نتونم شرمنده میشم
😐چجوری به دوست پسرم بگم ک خونمونو بهش دروع گفتم ک واکنشش کمتر باشع
من میخوام رشته امو انتخاب کنم نمیدونم چی برم معدلم بابایه تجربی آوردم ولی دوست ندارم رشته های فنی دوست دارم ولی اگر برم فک میکنن خنگ بودم حالا تو فنی نمیدونم چه رشته ای آینده و در آمد داره بین گرافیک و آرایشگری و طراحی دوخت موندم
سلام خدا خیرتون بده.
30 سالمه 3 ساله ازدواج کردم 1 سالم عقد بود. بچه ندارم.
خانه دارم.
خیلی احساس افسردگی میکنم احساس پوچی و روزمرگی آرزو مرگ دارم خیلی جدی به خود کشی فکر میکنم. 😔
از بچگی گرفتار خودارضایی شدم نمیدونم با خودم چیکار کنم ۱۷ سالمه مثل معتاد ها باید انجامش بدم هرچی غسل میکنم دعا میکنم خودمو سرگرم میکنم فایده نداره این مشکل منه که نمیتونم حلش کنم
باشوهری ک سرهیچی قهرمیکنه چیکار باید کرد.بی محلی جواب نداده
با مشکلات خانوادگی زیاد. مادر عصبی .. و یه چیزایی ک واقعا نمیشه گفت ! باید چیکار کرد اخه!!
میخوام بمونم پشت کنکور
چون به هدفم ایمان دارم باید برسم بهش.امسال سال دوم کنکورم بود هدفی نداشتم این دو سال.تازگیا دارم این هدفمو
میترسم از واکنش پدر مادرم.چجوری متقاعدشون کنم
عزیزم اول کاش درخواستت رو میگفتی شاید نتونیم انجامشش بدیم
حس ششمی نیستم
ولی نظرم اینه که بابات اگر کاری میکنه یا حرفی میزنه که باب میلت نیست باهاش بحث نکن چون اون چند ساله اینطور بار اومد
احترامشو حفظ کن
باید دید چی میگه
اگر منطقیه حرفش بگو باشه پدرم اما اگر منطقی نیست گوش کن و حرفش تموم شد حرف خودت وبا منطق و کمی چاشنی احساس بهش بگو
و کار خودت رو کن
من کنکوری هستم. ۴سال پشت سر هم کنکور دادم. هرسال بدتر. چون درست حسابی نمیخونم. به شدت تنبل هستم و اصلا مسئولیت پذیر نیستم...مشکل اصلیم همینه. بقیه باید کارامو بکنن. حتی بیدار کردنم از خواب هم با بقیست. من عاشق هدفمم ولی اصلا براش تلاش نکردم. قصد دارم باز بمونم ولی به شدت افسرده و خسته شدم....نمیدونم چجور مشکلاتم ک گفتم رو حل کنم چجور ادم مستقل و زرنگی باشم. که بتونم از پس کنکورمم بر بیام. و اینکه من ۳ ساله با کسی تو رابطه هستم ک ۲ ساله بخاطر کنکورم کوتاه اومده و هیچ انتظاری ازم نداره و کنارمه...ولی متاسفانه چند ماهی هست فهمیدم به کسی دیگ علاقه دارم. نفر دوم میدونه من الان تو رابطم و گفته منتظرم میمونه هرچند الان انقد صمیمی رفتار میکنیم ک انگار تو رابطه هستیم. ولی یه حد و حدود تعیین کردیم ک ازش فراتر نریم. ولی الان حس بدی دارم!! احساس میکنم دارم خیانت میکنم. دوس ندارم ۲تاشونو از دست بدم. ۲تاشونو دوس دارم ولی دومیو بیشتر...ولی هرکدوم خوبیای خودشونو داره. بنظرتون کدومو انتخاب کنم؟؟یاکلا با این شرایط چیکار کنم؟خیلی گیجم..
