2777
2789
عنوان

داستان عشق توخالی من

| مشاهده متن کامل بحث + 1079 بازدید | 70 پست

خلاصه آخرش بهش گفتم بازم باهاشون حرف بزن گفت الانم با همشون قهرم. گفتم خب پس چند روز صبر میکنیم شاید همین قهر نتیجه داد.

چند روز صبر کردیم و دوباره همو دیدیم. بعد یه روز بهم زنگ زد گفت هرچی هم بگذره خانوادم قبول نمیکنن. گفت من می‌خوام بهت بگم همینجوری با من باش. قبول میکنی؟ من شوکه شدم. نمیتونستم تصور کنم با هم ازدواج نکنیم

تاپیک لیزر خونگی https://www.ninisite.com/discussion/topic/1035099/تاپیک-جامع-لیزر-خانگی?page=1

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بهش گفتم من نمیتونم اینجوری با کسی باشم. واقعیتش یه کم هم ترسیده بودم. گفتم معلوم نیست کار این رابطه به کجا برسه. اما از طرفی هم بهش خیلی وابسته شده بودم. فعلا همون‌جوری با قرار گذاشتن گذشت تا اینکه یه روز دوباره گفت بریم خونه. من بهش جواب ندادم اما خب انقدر وابستش شده بودم که میترسیدم از دستش بدم. این مدت هم همه جور محبتی بهم میکرد.

همون حول و حوش بودیم که یه روز دیدم توی پیجش توی اینستا یه پست هست که یه چیزی روش نوشته تو این مایه ها (هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی... ) بعد دیدم تو کامنتها یه دختر هم کامنت گذاشته نوشته میدونم!

بعد چک کردم دیدم بقیه پست ها هم کم و بیش دختره توش لایکی قلبی چیزی گذاشته.

صفحه دختره پرایوت بود. من اول فکر کردم که حتما مثل بعضیا که همینجوری الکی تو پیج ها کامنت میذارن باشه. حتی بهش گفتم شیطون این دختره کیه اینجوری گفته؟ دیدم یهو رنگ عوض کرد. بعد گفت تو به من اعتماد داری یا نه؟ خلاصه پیچوند. گفت فقط همکلاسیم بوده.

اما من رفتم و پیج دختره رو درخواست دادم. وقتی باز شد دیدم پست های دختره هم همه عاشقانه هست. اینم بگم پست های خودش هم همه عاشقانه بودن.

دیدم اونم زیر پست های دختره کامنت های توی همون سبک گذاشته.

دوباره بهش گفتم. اما بعدا دیدم رفته کامنت های دختره رو از پیج خودش حذف کرده و کامنتهای خودش هم از پیج اون حذف کرده.

منم باهاش یه دعوا کردم و بهش گفتم حتما یه چیزی بینتون هست. بعد قهر کردم و اونم دیگه سراغ منو نگرفت. اون مدت کارم شده بود تو پیج دختره میگشتم. پیج خواهرش٬ پیج دوستاش و بعضی همکلاسی های قدیمش و ... رو فالو کردم. انقدر زیر و رو کردم توی کامنتها و ...

آخر یه پسری پیدا کردم که معلوم بود میشناستش. فکر کنم پسرعمه ای چیزی بود. اینم بگم دختره توی عکس ها اصلااااا قیافه نداشت. یعنی واقعا من خیلی بهش سر بودم. به اون پسره پیام دادم و گفتم من از همکلاسی های قدیم این خانم هستم. گفتم برای برادرم میخواستمش اما الان نمیدونم ازدواج کرده یا نه. اونم یه جوری برخورد کرد که یعنی مثلا واقعا از این خوشت اومده؟!! خلاصه آخرش گفت نامزد داره.

تاپیک لیزر خونگی https://www.ninisite.com/discussion/topic/1035099/تاپیک-جامع-لیزر-خانگی?page=1

باز رفتم به یه پسر دیگه که انگار همکلاسی های قدیمش بود پیام دادم. بچه ها اون مدت واقعا داغون بودم. با اینکه شاغل بودم از صبح تا شب تو این پیج ها میگشتم که بفهمم واقعا با من بازی شده؟ داغون بودم. اصلا باورم نمیشد. اونقدر اون مدت بهم محبت کرده بود میگفتم اون عاشق منه اینا همش الکیه.اون مدت دقیقا مثل یه نامزد خیلی خوب و همه چی تموم بود با من. لحظه ای می‌گفت دلم برات تنگ شده.

خلاصه به اون یکی پسره گفتم و ازش خواهش کردم قسمش دادم به کسی چیزی نگه. ماجرا رو بهش نگفتم فقط ازش خواهش کردم بهم بگه این دختره نامزد داره یا نه. اونم گفت از چند سال پیش توی دانشگاه با یه پسره خیلی با هم بودن و جزوه میدادن و ... . گفت همه هم میدونستن. گفتم اسم پسره چی بود. دیدم اسم همین پسره رو گفت دقیقا.

بعدا جریان رو براش گفتم و خواهش هم کردم به کسی چیزی نگه. همه اون پیام ها رو با گریه می‌نوشتم. اصلا باورم نمیشد.حتی با هزار قسم و آیه شماره دختره رو بهم داد. 

تاپیک لیزر خونگی https://www.ninisite.com/discussion/topic/1035099/تاپیک-جامع-لیزر-خانگی?page=1

حتی عکس های دختره رو برام فرستاد که تو دانشگاه گرفته بودن.

من داغون داغون بودم. بهم گفت این پسره به درد نمیخوره سرکارت گذاشته. کارم شده بود شب و روز گریه. زجه میزدم اصلا باورم نمیشد. یه روز بهش پیام دادم گفتم همه چیو به اون دختره میگم. بهم زنگ زد کلی جوش آورد که یه بلایی سرت میارم. گفتم معلومه خیلی دوسش داری.... با زجه بهش گفتم تا تونستم نفرینت کردم. اونم گفت نفرین نکن چون خودم چند روز پیش یه تصادف وحشتناک کردم. بهش گفتم حداقل الان راستش رو بگو. بگو چرا با من بازی کردی. از حرفاش فهمیدم که دختره خودش تازه بهش گفته شرایط ازدواج باهات رو ندارم و اونم دائم پیگیرش بوده. فقط برای اینکه یه مدت سرگرم شه با من اومده و اونموقعی که دیگه خیلی سرد جواب منو میداد دختره برگشته بوده. انقدر پشت تلفن زجه زدم که صدام گرفته بود. بهش گفتم تو اینهمه به من گفتی عاشقتم. هیچی نمیگفت. بهش گفتم اگه عاشق اون بودی چرا به من دست زدی؟؟؟ گفت من هنوزم فقط دلم میخواد تو رو بغل کنم.نسبت به اون این حس ها رو ندارم. فقط برای ازدواج میخوامش. این حرفش رو هنوز هم نفهمیدم


تاپیک لیزر خونگی https://www.ninisite.com/discussion/topic/1035099/تاپیک-جامع-لیزر-خانگی?page=1
رفتی خونش ؟چی شد اونجا!

نه دیگه نرفتم. همون شب بود که دیدم دختره براش کامنت گذاشته و حرف دیگه عوض شد 

تاپیک لیزر خونگی https://www.ninisite.com/discussion/topic/1035099/تاپیک-جامع-لیزر-خانگی?page=1
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792