بعد چهار سال اقدام ب بارداری کردم.بعد 9 ماه حامله شدم.توی چهارماهگی بارداریم شوهرم از 8 متر افتاد الان عملش کردن لگنش از چهار جا شکسته.اولاش ک بیمارستان بود غصه میخوردم میگفتم کاش حامله نبودم و فلان و بسان .ولی الان خدارو شکر میکنم بابت نعمت ب این بزرگی ک بهم داده الهی فداش بشم.چون اگه حامله نبودم حالا حالا ها نمیتونستم بچه دار بشم وقتیم ک دیر اقدام کنی یکم سخت حامله میشی.بعضی وقتا ب این موضوع فکر میکنم میگم واقعا خداروشکر حداقل یدونه بچه دارم ک اگه دیگه بچه دار نشه شوهرم اشکالی نداشته باشه
خدارشکر عزیزم
خدا برات حفظش کنه
بله هست اما من طاقت ندارم اخه زندگیم همش مشکل بوده
لطفا گزارش بزنید برااین‌تاپیک لایک کنید
سه تا ایت الکرسی برا سلامتی خودتون و عزیزاتون‌میخونم🙏
.
.https://www.ninisite.com/discussion/topic/4862467/سربازم-دلم-زن-میخواد?page=3
شوهر ما که کلا بی خیال میگه من تا زمانی که تو این کشورم بچه ای به این دنیا اضافه نمی کنم
آخه عزیزم شوهرت خوب شد اسم کاربریش یادم رفته بود ولی میدونستم جریان شوهرتو. الان چطوره؟ خونست؟ یا بیمارستانه
جدا شدن یه مادر از بچه ش چ حکمتی میتونه داشته باشه جز عذاب!😔
خدا براتون حفظش کنه 😍😚😘😗
ان‌شاالله سلامت باشین همتون
کاش منم ی روزی حکمت خدارو درباره زندگیم بفهمم
مگه شوهرت به حز لگن ش مشکلی داره که دیگه بجه دار نمیشه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
