من تو اتاق مادرشوهرزندگی میکردم دوسال وشوهرمم هیچ وجه قصدجدایی نداشت چون پسرکوچک خانواده بود مادرشوهرمم میگفت ما تامرگ بایدپیش پسرم باشیم اینم بگم من قبل از ازدواج شرط جدایی گذاشته بودم بادروغای شوهرم برای دوسه ماه رفتم خونشون ک بعدخودمون خونه بگیریم ولی همش دروغ بودحتی خونه خریدیم میخواست بده مستاجر من ۶۰بار سوره یس نذر کردم ۳۰تاشوخوندم ک اومدیم توخونه خودمون بقیشو توخونه خودم خوندم