بفهمید تو جمع دوستاش با دوس دختراشون بودن ناراحت نمیشید؟چیکار میکنید؟
البته بگم شوهر من هیچوقت کلا با دوستاش بیرون نمیرفت اینبارم رفته بود بخاطر این بود ک من باهاش قهر بودم و رفته بودم خونه بابام چند روز، اونم تنها بوده یکی از دوستاش بردتش تو جمعی ک شوهرم اونارو نمیشناخته اوناهم با دوس دختراشون بودن.من خیلی ناراحتم از طرفی هم میگم شاید حق داشته چون شوهرم اینجا هیچکسو نداره نه فامیل نه خونواده
ولی حالا دیشب بهم گفت دوباره دعوامون شد خیلی عصبانیم نمیدونم چیکارکنم شما بودید چیکار میکردید؟؟
قطعا ناراحت میشدم
منم ناراحت میشم....ولی سعی کن بهش بفهمونی ک دیگ ازینکارانکنه
من بودم خشتکش سرش بود
وا یعنی چی! اگه میدونست و رفته خیلی باید روی رابطتتون فکر کنی. بعدم دوست همسرت چ ادم بیشعوری بوده . و توهم بگو منم با دوستم و دوست پسراش میرم بیرون ببینم چی میگی؟؟؟؟؟؟؟؟
با پشماش اتیشش میزنم
یه سوال چرا وقتی قهرید بند و بساط جمع می کنید میرید خونه پدرتون، خب بابا بشینید تو خونتون، منتها حرف نزنید
کل زندگی مشترک یه بار هم تو قهر خونه رو ترک نکردم که شوهرم از تنهایی با دوست هاش و دوست دختر دوستاش برن گردش
شوهرت روتنها نزار...همیشه خیانتها تو زمانیه که مرد تنهاست حتی بردپیت و انجلیناجولی زمانی به زن اول بردپیت خیانت کردن که او سرکار بو د
شوهرمن بیخود میکنه بره😐مگ میزارع من با دوستام و دوس پسراشون برم بیرون؟
عزیزم اگه رو این مسائل حساسی، شوهرتو چند روز ول نکن و برو. اونم آدمه، دل داره، دلش میشکنه.
جقدر بده.ما غمگین میشیم میریم فقط حق دارین بریم خونه بابامون(که البته من اونجارم ندارم برم)بعد همسرمون میره مهنونی!!!!
نارحت نمیشدم
منم ناراحت میشدم اما بیشتر ب این فک میکردم ک در نبود من این اتفاق افتاده ..سعی میکردم تا جایی ک ممکنه دیگه میدان و خالی نکنم ک بره با دوستاش
