خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن
خدایا خدایا شکر واسه اینکه بالاخره مامانم کردی👼در ضمن لباس یا کفش که نیاز ندارید رو پست کنید ب آدرس سیستان و بلوچستان شهرستان زهک بخش جزنیک روستای پلگی خمر مدرسه حافظ کد پستی نمیخواد جنسیت هم فرقی نداره چون مدرسه توزیع میکنه تو خانواده بچه ها 🙏🙏
ان شالله همینطور باشه.من نگران شوهرم هستم.ی مقدار نگران شده.میگه نکنه از پس قسط و قرض برنیام.من بهش میگم خدا وقتی به ما ی دختر سالم داد در رحمتشو به روی ما باز کرده