من خوبم و اشتباهات آدما رو نادیده میگیرم ولی خدایی نکرده یکی بهم بدی کنه پیمانه صبرم لبریز بشه تاآخره عمرم یادم نمیره تو ظاهر باهاش خوبم ولی هرجا فرصت گیر بیاد زهرمو بهش میپاچم فرقی نداره یاخانواده شوهر یا خانواده خودم
هر دو خوبن هم خواهر شوهر هم مادر شوهر 😍همون مادر شوهره بود که برای منو عشقم قدم برداشت به انتخاب پسرش نه نگفت همیشه هم خوبی میکنه بهم دل شکوندن هم تو کارش نیست از اوناست که چیزی بگه ناراحت بشی تا صبح خواب نداره گریه میکنه میگه ساداتم از من ناراحت نباش
😂😂مثلا جاریم (دختر خاله همسرمه)خیلی بهم حسودی میکرد چون مادرشوهرم اینا میخواستن همسرم اونو بگیره ولی نگرفته بودش و این تو ظاهر بامن خوب بود ولی همش حسودی میکرد و پشت سره من بد گویی میکرده فلانی فلان چیزو گفت😳درصورتی که روحمم خبر نداشت خلاصه چندین بار اینجوری شنیدم چیزی نگفتم آخرش ذات واقعیشو به خانواده شوهرم نشون دادم و همه ی کاراشو گفتم اونمصداش درنیومد و چند وقت پیشم بهش گفتم چه دشمنی بامن داری اینجوری بامن برخورد میکنی به من من کردن افتاد نه من تورو دوست دارم و....