شوهرم افسردگی داره وسواس فکری داره همش به من شک داره
الان یک ماهه باهام کجه دیگه طاقتم تموم شده دیگه طاقتم تمام شده نه جایی واسه رفتن دارم مادر ندارم بچه کوچیک دارم برم هم وضع بدتر میشه
دکتر هم نمیره همش منو مقصر میدونه دارم دیوانه میشم اخلاقش روز به روز بدتر میشه من چیکار کنم
افسرده هس وهمش رو تخت خوابه با گوشیش وتمام غم وغصه هاشو سر من خالی میکنه کاش میمردممممم وای دیگه نمیکشم
نکنه چشم زخم باشه کسی بلده به نیت من تخم مرغ بشکنه وای خدا کمک کن....