گفته بود مادره رو گرم بگیر ازش تعریف کن.بهش تعارف کن بگو جدای از این قضیه شما عمم حساب میشی( فامیل خیلی خیلی خیلی خیلی دور پدرمه) ولی من خیلی کم حرفم و درونگرا فقط تعارف کردم بمونن و کمی صحبتای حاشیه ای.
گفت اوایل آغاز صحبت به آقا بگو شما صاحب اختیارید و هرجور شما صلاح میدونید شروع کنیم. احترام در صحبت کردن رو تاکید کرده بود. تو نحوه ی طرح سوالا خیلی دقت کرده بود جوری نباشن که به طرف بربخوره و طرف زیر سؤال نره (خواستگار قبلی من بعد از پاسخ دادنم جواب منو زیر سوال میبرد و این بهم بر میخورد. البته منم همین اشتباهو کردم). یه خواستگار قبلاً داشتم بعد پیش دانشگاهی مدتی رفت سربازی و چند سال درس نخوند گفت بهش بگو کی رفتی سربازی و بعد بگو البته این مسولیت پذیری شما رو نشون میده و این برای با اهمیت نشون دادن کار طرفه. گفت حتما میزان حقوق و نحوه هزینه کردن درآمدو بپرس ولی نگو چقد پس انداز داری؟ ولی از نحوه پس انداز سردربیار. گفتم بگم هرچی با درامد خودم هزینه میکنم بنام خودم باید باشه گفت نه الآن اینا رو نگو. برا جلسه اول گفته بود اون یه مرد غریبه است و مواظب باش در مورد هر موضوعی صحبت نکنی مثلا درمورد خانوادت و هر چیزی که یه غریبه نباید از شما بدونه از خودت یه توضیح مختصر بده. ولی برا جلسه دوم گفت کمی صمیمی تر باش. هر چند ثانیه یه تماس چشمی داشته باش. آخرای ملاقاتمون پسره مشتاق بنظر میرسید . امیدوارم هرچی به صلاحه پیش بیاد. گفته بود حرفی نزن که فکر کنه توقعت بالاست و زن زندگی نیستی البته منم واقعا توقعم بالا نیست. و ...