سوم دبیرستان بودیم ساعت ۲ ک تعطیل میشدیم میرفتیم زنگ در خونه ها رو میزدیم فرار میکردیم
۳نفر بودیم نوبتی میزدیم
حالا من هیکلم ریزه
دوستم چادددری هیکل درشتتتتتتت خیلیییی درشتتتت
نوبت اون بود زنگ زد اقا اومد ک فرار کنه
ی مرده اومد یه سری از تاسف براش تکون داددد اینم هول شد اومد فرار کنه خورد زمین🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣دیگ بعد اون سراغ این کار نرفتیممممم خخخخ