شوهرم با داداش بزرگم  سر تقریبا هیچی مشکل داره و ازش بدش میاد من 6 ساله اجازه ندادم داداشم بفهمه سالی یه بار خونه مون میاد من شهر خودمون نیستم الان قراره دوباره بیاد دو روز بمونه با زن و بچه اش شوهرم امروز فهمید دعوامون شد شدید بعد منم گفتم باشه میگم نیایید شوهرم دوست نداره ولی خانواده توهم دیگه حق ندارند بیان  من هر سال سر این موضوع باید دعوامون بشه دیگه خسته شدم من غیر این داداشم و خواهرم کس دیگه ای ندارم بقیه داداشام خارجن مامان بابامم فوت شدن واقعا من حق ندارم چون اون بدش میاد رفت امد داشته باشم