2777
2789
عنوان

خنده دار ترین سوتی که دادین چی بود؟

| مشاهده متن کامل بحث + 355 بازدید | 24 پست

استادمون تیکه کلامش به قوله معروف بود .یه بار با دوستم قرارگذاشتیم تعداد به قول معروفاشو بشماریم.

 اون روز درس جدی.

یهو وسطش میگفت به قول معروف من و دوستم کتاب بازمیکردیم علامت میزدیم

دوباره هواسمون میرفت به درس، دوباره یه ثانیه بعد میگفت به قولی معروف دوباره کتابا باز علامت🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

خلاصه اون جلسه ۷۶ باری گفت به قول معروف🤔

حالا ک نگاهت به منم افتاد ، واسه غمایی ک تو دلمه صلوات بفرست. برام دعا کن. تا بلکه فرجی بشه برام. ایشالله خودتم حاجت روا شی😘

اینو قبلا هم گفتم

یک روز رفته بودیم خونه فامیلمون اینم بگم خیلی رو نماز خوندن حساسه اون موقع هم داشت راجع نماز حرف میزد بعدش به من گفت تو که نماز میخونی؟منم گفتم بله تازه نماز ظهرمم اول وقت خوندم دیدم یهو ناراحت شد و خیلی عصبانی نمیشد نگاهش کنی بعد با خودم گفتم چیشده چی گفتم که اینطوری کرد بعد یهو دیدم اذان ظهر رو دارن میگن😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑

وای داغون شدم😂😁😁😁😁😁😁😁 

آروم آروم💃اومد بارون💧🌧☔شدیم عاشق💑😍زدیم بیرون👫🌂اومد نم نم🌧🌧نشست شبنم💧💃 رو موهامون💃رو موهامون🥰❤😍

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به مغازه دار گفتم دوغ گوز دار دارین  بیچاره انقد خندید کم مونده بود زمینو گاز بزنه😂😂😶😶😐😐 ...

واااای ترکیدم اینو خوندم😂😂😂

حالا ک نگاهت به منم افتاد ، واسه غمایی ک تو دلمه صلوات بفرست. برام دعا کن. تا بلکه فرجی بشه برام. ایشالله خودتم حاجت روا شی😘
اینو قبلا هم گفتم یک روز رفته بودیم خونه فامیلمون اینم خیلی رو نماز خوندن حساسه اون موقع هم داشت را ...

😂😂😂😁🤣🤣🤣🤣🤣🤣

در تاریخ ۹/۹/۱۳۹۹ من هدفم و اراده انجامشو پیدا کردم و قوی با حال خوب میرم جلو....💪

با شوهرم رفته بودیم مسافرت دستمال کاغذی ماشینش تموم شده بود یه جا نگه داشت بین راه بره بخره از این دستمال کاغذیایی میخواس ک جلدش پلاستیکیه بعد چنددقیقه اومد گفت مردم خل شدن هی میگم اقا نمیخواد بزاری تو مشما مشکی یارو حالیش نمیشه میگه نه اقا بزار تو مشما اینجوری نبر من تعجب کردم گفت وااا چرا؟گفت نمیدونم والا بعد بهم گفت از تو مشما درش بیار بزار تو داشبورد وقتی از تو مشما دراوردم اول با تعجب نگاهش کردم بعد انقد خندیدم ک نمیتونستم حرف بزنم بنده خدا هی میگفت چرا میخندی؟؟؟من فقط میخندیم اشکم درومده بود کم کم داشت عصبی میشد ک همونجور با خنده گفتم عزیزم جای دستمال کاغذی نواربهداشتی برداشتی یهو خودشم زد زیر خنده گفت دیدم بنده خدا فروشنده اصرار داشت بزاره تو مشما من فک کردم دیوونه اس😂😂😂

خدایا ما انقدی ک آرزو داریم وقت نداریمااا بجنب قربونت برم💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792