مادرشوهرم مدام در حال شستن ،همیشه ام از من انتظار داره که برم کمکش دختراش زنگ میزنن بهش میگن شیما که کمکت میکنه بشور بابا کثیف شدن ،بچه شیما کثیف میکنه دیگه وظیفه شه بخدا نوه های دختریش میان میریزن میپاشن آخر میگن امیر علی پسر من کثیف کرده ،تو یه ساختمونیم خیلی هم کمکش میکنم ولی دیگه شورش و درآورده،عروس های فامیلشون هیچ کاری نمیکنن من بدبخت فامیلاشون میان میرم همه کار هاشون و میکنم.