2777
2789
فقط خود ادم می تونه بفهمه دردش چیه  امیدوارم هر چی که اذیتت می کنه زود حل شه

مادرشوهرم بهم میگه دزد میگه طلاشو بردلشتم

منم جیغ و داد وظرف شکستن 

شوهرمم میگه چرابحث کردی باهاش قلبش درد گرفته میگه تو ب حرفم گوش نمسکنی میگه دردشدی برای من

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من جای تو بودم با به لبخند ملیح میگفتم اره من دزدیدم خوب کاریم کردم مدرک ک نداری ثابت کنی حالا بسوز& ...

اینو قبلاگفتم میگه اهااا دیدی گفت خودش برداشته منکه گفتم دزده

مادرشوهرم بهم میگه دزد میگه طلاشو بردلشتم منم جیغ و داد وظرف شکستن  شوهرمم میگه چرابحث کردی ب ...


خوب چرا جیغ؟  خیلی عادی حرفتو بزن بعدم سکوت 

 سکوت باعث می شه طرف مقابل صدای خودشو فقط بشنوه  یا ترک صحنه  شده بری تو دستشویی ام بشینی  برو  اما بحث نکن   ایشون خودشون از تهمت خودشون شرمنده می شن 

[QUOTE=146246862]عزیزم خوب چرا هم خودتو اذیت می‌کنی هم شوهرتو ؟!![/Qبرداشتی 

هضم کردنش برام سخته دیروز انجیراورده بودم ب مادرشوهرم دادم بعد گف وایسا گفتم چیه گفت طلای من دست تو بوده طلامو بده خاب دیدم تو برداشتی من دیوونه شدم

رو خودت کار کن عزیزم. از همین امروز شروع کن

به خودت قول بده هر کسی چیز اشتباهی گفت بیش از حد اهمیت ندی. چون از وجدان خودت مطمئنی.

به خودت بگو گناه همسرم چیه؟ اون که مسئول کنترل حرفهای دیگران نیست. چرا باید انرژیمو برای شکستن و خورد  کردن هدر بدم؟ چرا نباید با بی تفاوتی به حواشی، به همسرم ثابت کنم که فقط اونه که مهمه، خنده ها و آرامش جفتمونه که مهمه. فکر همسرم در مورد من اهمیت داره نه دیگران

اشتباه اکثر خانمها اینه که اگه حرفی از اقوام همسرشون ناراحتشون کنه دلخوری شونو سر همسر خالی میکنن.

به خودت بگو همسرم جدا از این مسائله. تو این روزای حساس به من احتیاج داره. به شادی و نشاط من. به اینکه ببینه من چقدر روح و روانم رو بزرگتر کردم و بی تفاوت نسبت به تفکر دیگران، دارم وقتم، انرژیم و شور و اشتیاقم رو باهاش تقسیم میکنم. هیچوقت دیر نیست. به خدا توکل کن ، رو خودت کار کن چون میتونی... و بعد مرهم باش برای روزای سختی که تو ذهن همسرت مونده. نذار بیشتر از این بهتون فشار بیاد حیفه... شاد باشین و کنار هم جوونی کنین و از این لحظه ها استفاده کنین

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792