دیروز سرش داد کشیدم و اونم فحش خواهر و مادرم داد باهاش دهن ب دهن نشدم چون کار همیشش فحش دادنه یعنی دم و دقیقه فحش میده ب زمین و آسمون ..امشب برا دخترم شام درست کردم اونم قابلمه غذای ظهر رو اورد نشست ب خوردن و طعنه زدن و داد و بیداد کردن منم هیچی نگفتم دخترم سر قابلمه رو برداشت و بیخیال غذ خوردن شد منم از دستش کشیدم و پرتش کردم تو سینک برگشت میگه مگه اینجا طویله اس گفتم تو فکر کردی طویله اس ک داد و هوار میکشی شروع کرد ب چرت پرت گفتن دل میخاد بری پاشو برو گفتم اگ بچم نبود هزار بار رفته بودم نیاز نبود تو بگی میگه فردا زنگ میزنم خانوادت بیان تکلیفتو مشخص کنن گفتم داری بیرونم میکنی از تو خونه خودم