یکی هم قبل این بود که کمکم کرد این دوره رو یاد بگیرم
همیشه از خدا یه پشتیبان یه حمایتگر عاطفی و احساسی میخواستم که مثل یه مادر برام باشه (چون زیاد با مادرم خودم رابطم خوب نیست) آخراش خیلی ناراحت بودم چون فشار خانواده و زندگی خیلی اذیت میکرد تا مرز خودکشی
با خودم فکر میکردم چنین چیزی امکان نداره که آدمی بیاد به آدم مثل بچه خودش مهربونی کنه اما بعد یه مدت واقعا اتفاق افتاد💗
اون مادری که میخواستم تو خوابم اومد و منو بغل کرد(دخترعمم بزرگم بود که یه زمانی میرفتیم شهرستان خونه اونا به خاطر دخترش جدا از مامان و بابام میموندم و واقعا دوستش داشتم و آدم مهمون نوازی بود)
زیاد جدی نگرفتم همین فرداش خونه عموم دعوت شدیم و واقعا اون صحنه تکرار شد و منو تو بغل کرد و آرومم کرد
بعدا ازش پرسیدم اونم دقیقا یه چیزی مثل همینو برام تعریف کرد دقیقا همون خواب هم دیده بود
از اون موقع خیلی باهام چت میکنیم و اون واقعا منو دختر واقعی خودش میدونه و منو دوست داره و رابطه واقعا عالی داریم💗💗💗