میدونی چیه واقعا خیلی به شانست بستگی داره که با کیا هم اتاق شی جو خوابگا ما خیلی خوب بود و اکثرا همه با هم خوب بودیم ولی خب مثلا من میرفتم توی اتاقی که همه منظم باشن و یا حتی مودب😂(چون خیلی پیش هم راحت بودیم)اونطوری اذیت میشدم باید شبیه خودتو پیدا کنی که خیلی سخته
بین ترم ۳و۴من خونمون بودم و متاسفانه بابام فوت کرد وقتی رفتم دانشگاه همه همکلاسی هام دختر و پسر تا۳روز سر همه کلاس ها لباس مشکی میپوشیدن...یادمه جلو دانشکده رسیدم دیدم بنر تسلیت زدن اصلا بالای بنر نخوندم تو دلم گفتم این بیچاره هم مثل من باباشو از دست داده وقتی جلوتر رفتم دیدم فامیل خودمو زدن و هم کلاسی هام تسلیت گفتن
یعنی انقد ما شلخته بودیم سرپرست میومد حضور غیاب کنه اتاقو یه لحظه میدید شوکه میشد یه نقطه برا راه رفتن نمیموند ظرفا اکثرا نشسته میموند تا اخرین ظرف که استفاده بشه😂😂😂نصف شب تازه تصمیم میگرفتیم شام درست کنیم اصن یه وضی😅
[QUOTE=145960116]نه من همه کاری با خودمه خوابگاه دانشگاهمون یه ساعت راهه تا خود دانشگاه😭😭😭من خوابگاه داخل دانشگاه بود و نظافت اتاق بعهده خودمون بود اما سرویس ها رو هرروز ی نفر میومد نظافت میکرد
دوس پسر داشتن که بد نیس
من داشتم در عین حال معدل الف کلاسمونم بودم
البته به دانشگاهم بستگی داره
در کل خیلی سال اول که خوابگاه بودم خوب بود خیلی خندیدیم
واقعا چیز بدی ندیدم از هم خونه ایام
ولی سه سال بعد رو خونه تکی گرفتم که تنها زندگی کنم
راحت تر بودم
چرا شکایت کنن؟😅 با اونایی که دوست بودیم شوخی داشتیم خوابگامون کوچیک بود اکثرا همه با هم خوب بودیم بیجنبه هم داشت که ما کاری نداشتیم باهاشون(یبار ترم تابستونه گرفتم رفتم شهر دیگ خیلیی جو مزخرفی داشت تازه اونجا فهمیدم جو خوابگامون چقد خوب بوده😆😄)
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
