2777
2789


سلام دوستان بیاین از تجربه زندگیتون تو خوابگاه بگید میدونم خیلی سخته ولی بیاید از خوشی و ناخوشیاش بگید و همدیگرو راهنمایی کنیم

اول خودم بگم از یه محیط بسته  و کوچیک اومده بودم یه کلان شهر با روابط ازاد خیلی سخت بود خودم گم نکنم فقط از خوبیهای زندگی شهری یاد بگیرم نه بدیاش خوابگاه دانشگاه پربود مجبور شدم برم خوابگاه خود گردان اولش رفتم یه اتاق شش نفره به امید این که همه دانشجون ولی متاسفانه همش دنبال دوست پسرو قرار و بیرون رفتن و اینها به من ربط نداشت ولی به تنها چیزی که فکر نمیکردن درس بود نمیزاشتن منم درس بخونم رفتم اتاقم و عوض کردم یه اتاق سه نفره داخل یه سوئیت شش نفره گرفتم همشون سر کار میرفتن خیلی هوامو داشتن خدا خیرشون بده

یادمه تولدم اصن به رو خودشون نیوردن رفتن بیرون وقتی هم که برگشتن فتن خسته ایم لامپو خاموش کردن خوابیدن گریم گرفت رفتم استوری غمگین گزاشتم نصفه شب یهو سرپرستمون اومد اتاقم لامپو روشن کرد جیغ و داد تولدت مبارک 😘😂😂😂

از دسته گلامم بگم 😂 یه بار مغنه‌ام اوفتاده بود رو هیلتر اتاق داشت اتاق اتیش میگرفت بچه‌ها به دادش رسیدن😂 یه بار یکی رفته بود غذا درست کرده بود گازو خاموش نکرده بود رفتم دیدم هیچی رو گاز نیست ولی بو گاز میاد فهمیدم باز زده شعله خاموش شده  😁😁😒😒 یه بارم  رفتم دانشگاه یادم رفت کیلد رو بردارم در سوئیت هم  فقط از این ور با کلید باز میشد هیچی دیگه در رو شوندن رفتن داخل بماند که چقد فحش خوردم و کلی هم خسارت دادم 😔😭😭😞

یه بارم یکی از دوستام داشت اشپزخونه رو میشست لیز،خورد سطل ابی که دستش بود رو ریخت رو خودش😜😜😜 رنگش زرد زرد شده بود بی زبون همون روزم من امتحان داشتم بماند که چقد حرص خوردم ولی مجبور شدیم بریم بیمارستان منم فرداش امتحانم رو گند زدم  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من خودم خوابگاه نرفتم وای دوستام ی خاطره از خوابگاه گفتن ک ابدااااااااااا پامو بزارم حتی اگه رو کارت ...

چرا عزیزم خوبه که ولی باید جنبه ات بالا باشه و زبون دار باشی خاطراتشون تعریف کن مرسی 

نباید انقد حساس باشی مشخصه ادم حساسی بودی بری خوابگاه دیگ کم کم از حساسیتات برداشته میشه من شانش اوردم تو خوابگاه با کسایی هم اتاق شدم که اخلاقامون با هم نسبتا شبیه بود همه مونم شلخته بودیم دیگ اذیت نمیشدیم اینطوری😂😂😂خیلییی خاطرات خوب و قشنگ دارم هنوزم دلم خیلی تنگ میشه

من ۵ سال خوابگاه بودم البته روزانه زیر نظر دانشگاه کلی خاطره دارم ... شب اول خوابگاه  ک کلی باهم اتاقیا دوس شدیم همه فک میکردن از قبل همو میشناختیم... موز یا پرتغال میخوردیم مارکشو میزدیم پشت در بگیم ما لاکچری هستیم😂😂😂   سال ۹۳ مرتضی پاشایی فوت شد اعلامیه درست کردیم زدیم پشت درمون🤦‍♀️😂 سلف سرویس رفتیم کلی فلافل چپوندیم تو نون رو سینی سلف انواع دورچینا رو ریختیم  خیلی باحال بود .. خاطره زیاده نمیشه یدفه همشو گفت .. ولی سختیم زیاد داشتیم شبای امتحان تا صب بیدار نیم ساعت فقط میخوابیدیم

چرا عزیزم خوبه که ولی باید جنبه ات بالا باشه و زبون دار باشی خاطراتشون تعریف کن مرسی 

دوستم میگفت ی خانومی بوده از بچه ها عکس میگرفته موقع لباس عوض کردن بابت عکسا از ی پسری پول میگرفته میفرستاده براشون

بعد پسره دختره رو تهدید کرد و اینا اصلا بحثش طولانیه

Nobodydied a virgin life Fuc*ked everyone  
نباید انقد حساس باشی مشخصه ادم حساسی بودی بری خوابگاه دیگ کم کم از حساسیتات برداشته میشه من شانش اور ...

عزیزم تعریف کن اره واقعن الان بهتر شدم جالبه از ادمهای که زیاد حساس بودن خوشم نمیومد ادمهای که گیر بودن 

شبا میرفتیم با چادر مشکی در اتاقارو پیزدیم بقیرو میترسوندیم با بچه ها کل مینداختیم پاسور بازی میکردیم فیلم ترسناک نگا میکردیم کلی خوراکی میچیدیم دورهمی میذاشتیم خیلی دوران خوبی بود

منم خوابگاه دانشجویی بودم خیلی خاطرات خوبی دارم و بهترین شب ها رو تو خوابگاه گذروندم

یادش بخیر چقدر خوش میگذشت طول هفته دانشگاه غذا میداد اما پنجشنبه و جمعه باید خودمون غذا درست میکردیم نظافت اتاق رو نوبتی کرده بودیم چای درست کردن نوبتی بود واقعا هم اتاقی هام عالی بودن دلم براشون تنگ شده

گر نگهدار من آنست که من میدانم...شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد🌹❤😍
دوستم میگفت ی خانومی بوده از بچه ها عکس میگرفته موقع لباس عوض کردن بابت عکسا از ی پسری پول میگرفته م ...

وای خدا نیاره اون روز رو ولی من کلن جلو کسی لباس عوض نمیکردم برعکس اونها چیکار کنم روم نمیشه خب 😷😷😷

من ی ترم خوابگاه بودم داشتم روانی می شدم. البته من خیلی وسواسی و حساس بودم

بقیشو با چند تا بچه درست و حسابی و خواهرمم که سال بعد من اومد خونه گرفتیم عالی بود... عالی 

هرروز ی داستان داشتیم واسه سرگرمی

منم خوابگاه دانشجویی بودم خیلی خاطرات خوبی دارم و بهترین شب ها رو تو خوابگاه گذروندم یادش بخیر چقدر ...

نه من همه کاری با خودمه خوابگاه دانشگاهمون یه ساعت راهه تا خود دانشگاه😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز