2777
2789
عنوان

پیش بینی شما از سریال دل!👀❤

| مشاهده متن کامل بحث + 191 بازدید | 22 پست
https://www.instagram.com/p/CCF3wApFGn-/

مرسی عزیزم💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میشه از اونجاش ک تولد رستا بود ارش اومد تو کافه دید با اون پسرس بگی

خیلیی زیااده البته میشه خلاصش کرد چون زیادی کشش میدن..😂😑

رستا واسه مهران نقش بازی میکرد واسه اینکه بفهمه مقصر کیه..

به هر حال فهمید که کار مهران نیست.

خلاصش میکنم نشون دادن که کار نکیساست..

آرش بعد از اون شب کافه باور کرده بود قضیه رابطه مهرانو و اینکه رستا دوسش داره واسه همین از رستا متنفر میشه..

وکم کم با رابی رابطش بهتر میشه و مقدمات عقدو آماده میکنن..

ولی خودتون ببینید بهتره چون جذابیتش اینطوری کم میشه...

نشون میدن که آوا عاشق آرشه و همه اینکارا زیر سر آوا بوده..

آوا اول اونجا کار میکرده و عاشق آرش بوده بعد که رستا اومده اونجا آرش عاشق  رستا میشه

و آوا هم نمیتونه کاری بکنه..

با نکیسا  شب عروسی هماهنگ میکنه چون میدونه نکیسا عاشق رستاست..

نکیسا هم اونکارو انجام میده..

تا اینجای فیلم نشون دادن که آوا اونجور که وانمود میکنه خواهر دلسوز نیست خواهر حسوده...

ولی حقیقتش اونجایی که هنوز رستا تو گالری کار نمیکردو نشون میداد،آوا یواشکی آرشو نگاه میکرد و عاشقش بود دلم براش سوخت حقیقتش..😐

بعد یه جا رو هم نگفتم که:شبی که صبحش میخواست عقده آرشو رابی باشه سیاوش نامزدد سابق رابی و آوا  آرشو دعوت میکنن کافه بهش میگن یه راز هست که باید بدونی اونم اینکه رستا عاشقته و اون شب با مهران همش فیلم بود..

آوا بهش میگه مقصر اصلی بهم خوردن عقد اولش با رستا رابی بود؛ که رفت به رستا التماس کرد که رستا رو بهش پس بده..اونم قبول کرد و گفت اگه آرش  خودش برگرده دیگه رستا نمیتونه کاری کنه..

بعد آرشم میره پیش رابی کلی جرو بحث میکنه با مامانشو رابی و میگه فردا عقدی در کار نیست راستا واسه بهم زدن عقد اول دلیل داشه الانم حتما واسه بهم زدن دلیل داره..

و میره در خونه رستا و میخواد زنگ آیفونو بزنه که آوا دم در منتظرشه و نمیذاره و باهاش حرف میزنه و میگه الان وقت خوبی نیست و میپیچونه...

به هرحال اوا میخواد کاری کنه که رستا و آرش هم دیگه رو نبینن...

و نکیسا هم رفته خواستگاری رستا..رستا هم به خاطر حرف مردم میخواد باهاش ازدوااج کنه..

فعلا تا اینجای فیلم پیش رفته..

و فصل سوم شروع شده..😶😶😶

آخیششش بالاخرره تموم شددد...

شاید یه جاهاییش جا مونده باشه و کل قضیش همین بود..😅😅

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من،ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت!

همش با خودم میگم این دلو اینقدر کش میدن تا قسمت آخررر یهو قسمت آخرر این اتفاقا میفته..😐😂😂😂😂والاااا زیادی کش دادنم جالب نیست..


خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من،ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز