از اونروز مدام سر درد میگرفتم و به هر کی میگفتم میگفت سر درد فشار بالا اینجوریه..
دوباره رفتم دکتر گفتم سر درد دارم گفت بخاطر قرصه دوباره آزمایشو تکرار کردم ایندفه پرولاکتینم بالای ۱۰۰ رفته بود
رنج نرمال آزمایشگاه ۵_۲۵ بود
دوباره قرص برام نوشت من اصرار کردم اگه میشه یه ام آر آی برا سر دردم بنویسه که گفت احتیاج نیست3⃣(این اشتباه سوم من بود که دکترم رو قبل اینا عوض نکردم و
هم اشتباه دکترم که إم آر آی ننوشت)
یکماه بعد رفتم پیش همین و به اصرار برام سی تی اسکن نوشت البته از سردرد شکایت کردم مجبور شد بنویسه...
سی تی انجام دادم گفتن توده😑
بچه ها از بیماریم فقط خودمو شوهرم خبر داشتیم و سی تی رو محل کار پدرم گرفتم و پدرم هم متوجه بیماریم شد
خودش برام درجا نوبت إم آر آی گرفت و فرداش ام ار ای دادم خیلی غصه خورد گناهی..
گفتن آدنوم هیپوفیز دارم به قطر ۲/۵ در ۴
رفتم پیش جراح مغز و
عکس و ازمایشارو بررسی کرد گفت نگرا نباش یمدت دارو بخور ببینیم چطور میشه ایشاله دارو کوچیکش میکنه فعلا جراحی آیتم مون نباشه..
دوباره ۶ماه مصرف داستینکس شروع شد
بعدش شیر دهی سینه م قطع شد کامل ولی سر درد داشتم و یواش یواش دو بینی چشم پیدا کردم و تاری دید پریودمم بهتر شده بود ولی سه روزه تموم میشد...
بعد ۶ماه ام آر آی تکرار شد فهمیدیم کوچیک نشد ولی پرولاکتین زیر رنج نرمال اومد پایین
گفت عمل بشه..
حالا دو دل شدم کجا جراحی کنم..😐😢
تهران به هر جا زنگ میزدم تا ۲_۳ماه نوبتا پر بود که برم ویزیت بشم
تو این فاصله پریمتری چشم انجام میدادم روز به روز به عصب بیناییم فشار میآورد
شنیده بودم اگه آسیب زیاد بزنه بینایی بر نمی گرده
گفتم درک همینجا پیش خودش جراحی میکنمم همه میگن دکتر خوبیه نوبت گرفتیم و بعد ۲ماه تازه با پارتی بازی نوبتم شد.. تو این دوماه من بمدت ۵۰ روز پریود شدم با لخته یعنی داشتم میرفتم اتاق عمل پریود بودم با لخته بزرگ😣
خیلی شرایطم سخت بود
الان یادم میاد میگم چطور تحمل کردم چون کلا آدم صبوری هستم زود قانع میشم خودمو کنترل میکردم..