2777
2789

دیروز مادر و دو تا خواهراش اومدن یکم آشنا شدیم و رفتن

ولی بچه ها برادرم خیلی اذیت میکنه بی محلی میکنه اصلا یه خشم عجیبی تو چهره‌ش داره

ماجرام تو تاپیک قبلی هام هست ولی خلاصه میگم که نرید اونطرف

ما ۲۸ سالمونه دو سال پیش تو دانشگاه باهم دوست شدیم.

ایشون یه پس انداز داره برای خرجایی که باید بکنه میخواستیم با وام ازدواج هم خونه رهن کنیم

لیسانس گرفته بعد رفته سربازی تو سربازی خونده واسه پزشکی و الان دانشجوی سال ۵ پزشکی یکی از دانشگاه های تهرانه.با لیسانسش هم الان شاغله.

برادر منم ۴۵ سالشه وضع مالی خیلی خوبی داره مجرده و دارا با من و پدر و مادرم زندگی میکنه ولی تا اینو مطرح کردیم گفت نه باید پول داشته باشه گفتم شغلش آینده داره پسر خوبیه سالمه،گفت از نظر من قابل قبول نیست دور منو یه خط قرمز بکش

تازه میگفت من راه نمیدم کسی رو ولی مامان بابام حمایت کردن ازم دیگه ساکت شد

از روزی که گفتیم شده عین برج زهرمار

حالا سوال من از شما یه چیز دیگه س

سوالم اینه که من الان چجوری با وجود این آدم غیرمنطقی ازدواج کنم؟

اگه بگم همه مراسم هام(جلسه رسمی،بله برون،عقد)، بیا میترسم بداخلاقی کنه یا حرفی بزنه یه جوری که تابلو بشه

اگرم نیاد به داماد و خانوادش بگم یه دونه داداشم کجاست اخه؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سوالت چیه؟ 

نظر پدر مادرت و خودت مهم تره اگر همه چیز خوب پیش بره به مرور برادرتم اوکی میشه

 لطفا برای مهم ترین حاجتام که یکیش  درمان کاهل نمازی هست صلوات بفرستید(حاجتی هم دارم که تماااااااااااام زندگی حالا و آینده و بعد از مرگم بهش وابستس. کاش نجات پیدا کنم از باتلاقی که توش گیرم. من خودم و خدارو گم کردم و نیاز شدید دارم که پیدا کنم خودمو، راهمو و خدامو. به طرز عجیبی توی خلاء دست و پا میزنم و همه چی بی رنگه. لطفا با دعاتون کمکم کنید که بد جور در این برهه از زندگیم همه چیز متوقف شده).دلم برای گذشته تنگ شده و متاسفم که مقصر احوال الانم؛ که فراموش کردم زندگی کردنو، خودمم. خدایا من ميخوام برگردم سمتت لطفا اینبار هم ردم نکن.آمینپ. ن.بی نمازیم حل شد و من ممنون دعا و لطف شما عزیزان هستم. خدا به همتون خیر بده ان شاء الله. 
سوالم اینه که من الان چجوری با وجود این آدم غیرمنطقی ازدواج کنم؟ اگه بگم همه مراسم هام(جلسه رسمی،بل ...

اگه اومد یا خودت مستقیم بگو احترام نگه دار یا مامان بابات بگن بهش بگن تو دخالت نکن . اگرم نیومد بگو یه مدت ایران نبوده بخاطر کاری رفته ترکیه

بوی حسادت میاد داداشت حسوده؟؟

ببین من تاپیک که زدم خیلیا اینو بهم گفتن.

من فکر میکنم اینکه این پزشکی میخونه واسش زور داره چون دلش میخواد همه جا خودش اول باشه از طرفی هم تحصیلات آنچنانی نداره

ولی مگه میشه برادر با خواهر این کارو کنه؟

سوالم اینه که من الان چجوری با وجود این آدم غیرمنطقی ازدواج کنم؟ اگه بگم همه مراسم هام(جلسه رسمی،بل ...

نیاز نیست توضیح بدی بگو برادرم اخلاقای خاص داره از شلوغی بدش میاد همین که تا این سن مجرد مونده کافیه برای باور کردن این حقیقت

ولشش مهم نیس ....مهم خودت وپدر مادرت هستید که راضی هستید خدا روشکر ...مگه دادشت میخواد باهاش زندگی کنه

در دنیای من یک تو کافی ست...تا بهشت را همین حوالی خودم شانه به شانه ی دوست داشتن تو تجربه کنم ....😍😍😘😘😘
بوی حسادت میاد داداشت حسوده؟؟

منم دقیقا همین احساسو دارم

اگر فکر کنم بحث کردن با یک کاربر به جایی نمی‌رسه جواب نمی‌دم. بنابراین این جواب ندادن رو کم آوردن درنظر نگیر دوست عزیز. تا زمانی که حرفات عاقلانه باشه به نظرم لایق گفتگو هستی. هرجا هم فکر کردی من دارم اشتباه حرف میزنم با دلایل منطقی من رو مجاب کن. من با کمال میل عذرخواهی می کنم. با کاربرای کم سنی که خودشون رو عقل کل میدونن که کلا بحث نمیکنم چون همین نشونه ی بی عقلی شونه.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تلفن همراه

yamahdi123456 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز